خلاصه داستان قسمت ۲۷۴ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۷۴ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …

خلاصه داستان قسمت ۲۷۴ سریال ترکی خواهران و برادران

اوگولجان پیش سوسن برمیگرده و میگه الان پیش تولگا بودم ولی نگفتم نه به خاطر تو به خاطر تولگا که تو دردسر بیشتری نیوفته و میره. برک با دیدن الیف تو مدرسه دوباره باهاش دعواش میشه که آیبیکه و آسیه با دیدن رفتارشون جا خوردن. بعد از رفتن آنها آیبیکه از آسیه میخواد تا نخنده چون حرص داره میخوره آسیه میگه باشه و خودشو کنترل میکنه. صرب وقتی وارد مدرسه میشه اورهان بهش میگه آقا بوراک گفتن کسایی که با تاخیر میان مدرسه را اسمشونو بنویسم که هر سه تا تاخیر یه غیبت محسوب بشه صرب بهش نیگه نمیخواد بنویسی نمیدونی من کیم؟ بابام صاحب اینجاست! اورهان میگه چه ربطی داره باید اسمتو بنویسم صرب دفترشو پرت میکنه و هلش میده عقب و از اونجا میره اورهان با کلافگی نگاهش میکنه. تو کلاس استاد بوراک الیف را معرفی میکنه و آیبیکه میگه کنار برک خالیه که برک مخالفت میکنه و میگه پیش سوسن هم خالیه اونجا بشینه الیف جوابشو میده که بوراک باهاش برخورد میکنه و الیف میره سرجاش میشینه. استاد میگه درباره عذاب وجدان صحبت کنین و از سوسن میخواد شروع کنه که اوگولجان میگه از خوب کسی هم پرسیدین استاد سپس بهش میگه بگو سوسن میخوایم بشنویم! سوسن بهش میگه سر به سرم نزار! آسیه و عمر متوجه تنش بین اونا میشن.

صرب پیش بوراک میره و به دروغ میگه نگهبان بهم حمله کرد و میخواست بزنه منو و ازش میخواد اخراجش کنه. آکیف با یه دسته گل پیش نباهت میره و ازش میخواد تا اونو ببخشه سپس فایل صوتی دوست دخترهای قدیمیشو بهش میده تا گوش کنه و میگه هیچی بی عیب و نقص نیست و ازش میخواد اونو ببخشه نباهت کمی نرم میشه اما کامل نمیبخشتش. موقع رفتن از مدرسه صرب میگه این که هنوز اینجاست! سپس زنگ میزنه به پدرش و ماجرارو میگه احمد هم سریعا دستور اخراجشو میده. اوگولجان به خاطر این تهمت مشتی به صرب میزنه که عمر جداشون میکنه و با کلافگی از اونجا میرن یاسمین سرزنشش میکنه و میگه باز چیکار کردی؟ و میره. سوسن پیش آکیف تو کلوب رفت و بهش میگه اوگولجان فیلمو دیده تو لپ تاپتون مگه نگفتین پاکش کردین؟ او میگه برای حفاظت از دخترم نگه داشتم سپس بعد از کمی بحث کردن سوسن از اونجا میخواد بره که عمر و تولگارو میبینه که دارن به کلوب میان سوسن پست کانتر پنهون میشه و آکیف میگه امروز مرخصی رد کردم واستون چون مشتری نمیگیریم کلا سالن خالیه اونا از خداخواسته میرن.

عمر وقتی به خانه میره به احمد زنگ میرنه و ماجرارو میگه احمد میگه نمیدونستم نگهبان عموی توعه آقا اورهان آدم محترمیه عمر میگه تا حالا با ها از صرب دروغ شنیدین درباره من به احتمال زیاد الانم دروغ گفته احمد تایید میکنه و میگه فردا برگرده سرکارش. عمر با خوشحالی میره پیش خونه عموش و میگه ماجرارو آنها خوشحال میشن. وقتی از خونه بیرون میره به سوسن زنگ میزنه که ببینه کجاست قرار بود برن سینما سوسن میگه من حالم خوب نیست باشه یه روز دیگه؟ عمر قبول میکنه. نباهت به کلوب میره که میبینه آکیف کل سالن را مرخص کرده و یه میز شام دونفره رومانتیک چیده از طرفی ویولن آورده و حسابی دل نباهت را بدست آورد با این کارش. سوزان و احمد به اونجا میرن و وقتی ماجرارو میفهمن از اونجا میرن سوزان میگه من موندم چجوری نباهت باز هم جلوشو میخوره! احمد میگه بزار شبشونو خراب کنیم و سراغ کنترل برق میره و برقرار خاموش میکنه و از اونجا میرن……