خلاصه داستان قسمت ۲۷۵ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۷۵ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۷۵ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۷۵ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۷۵ سریال ترکی خواهران و برادران

احمد وقتی سوزان را به خونشون میرسونه بهش میگه میدونی از یه اخلاق آکیف خوشم میاد که حرفشو رک و راست میگه منم میخوام همین کارو بکنم سپس دست سوزانو میگیره و بهش پیشنهاد میده که باهمدیگه دوست بشن سوزان میگه جواب ۱۰۰٪ الان نمیگم یخورده بگذره ببینیم میتونیم یا نه همان موقع عمر میاد و با دیدن اونا میگه چخبره؟ سپس به احمد میگه میتونیم باهم حرف بزنیم؟ عمر بهش میگه امیدوارم ایندفعه ناراحتش نکنی و کار سری قبلو دوباره انجام ندی چون این دفعه مادرم تنها نیست دیگه! سپس خداحافظی میکنه و میره. شوال به خونه احمد میره و به صرب و یاسمین میگه باباتون هست؟ اونا میگن که هنوز نیومده سپس شوال بهشون میگه که اتاقمو خالی کردن تو هتل چون پولشو نداده بودم آنها ازش میخوان بیاد داخل و میگن با بابامون صحبت میکنیم تا همینجا بمونی. فردای آن روز تو مدرسه اوگولجان با دیدن سوسن دوباره بهش تیکه میندازه و بحث میکنن که سوسن گریه اش میگیره الیف مداخله میکنه و به اوگولجان میگه به چه جرأتی اشک دخترو در میاری! برک و آیبیکه با تولگا اونجا میرن و میپرسن چیشده؟ اونا میگن هیچی الیف از اینکه خود سوسن هم میگه چیزی نشده سوء تفاهم پیش اومده جا میخوره و از اونجا میره.

شنگول تو خونه نباهت به آکیف میگه که من میدونم اوگولجان فیلم کشته شدن لیلارو تو لپ تاپ شمارو دیده اگه بلایی سرش بیاد من میدونم و شما و با چاقو تهدیدش میکنه آکیف جا خورده. احمد سر میز صبحانه به سوال یادآوری میکنه که به صورت موقت اونجاست تا یه جاییو پیدا کنه سپس احمد بچه هارو به مدرسه میرسونه. صرب از اینکه اورهان دوباره استخدام شده عصبی میشه. او تو مدرسه متوجه میشه که بوراک با اورهان درباره موضوعی دارن حرف میزنن او بعد از رفتن اورهان میره جلو تا ببینه اوضاع از چه قراره. شب بچه دوروک و آسیه با امل و عمر به جایی رفتن که قراره با تلسکوپ بارش شهاب سنگهارو ببینن. آسیه به آیبیکه زنگ میزنه و میپرسه کجان او میگه برک تو راهه بیاد میایم. اوگولجان اول میگه من نمیام خودتون برین اما بعدش به زور میبرنش. سوزان به خونه احمد میره تا خبر مناقصه را بهش بگه احمد میگه این خیلی خوبه سود زیادی داره همان موقع شوال از بیرون میاد و جوری رفتار میکنه که انگار رابطه اش با احمد خوبه و میگه اگه میدونستم مهمون داریم زودتر از پیاده روی میومدم!

سپس سوزان را به سر میز شام دعوتمیکه که او میگه نه اومدم فقط این خبر مناقصه را بدم و برم سپس با بهم ریختگی از اونجا میره. بجه ها همه پیش همه که آسیه و دوروک باهمدیگه آهنگ میخونن و گیتار میزنه دوروک. آخرش عمر میگه عشق منم رسید اوگولجان با دیدنش میگه ای کاش نمی رسید عمر کلافه میشه و بهش میگه بگه قضیه چیه و تموم کنن اون بازی مسخره رو اوگولجان میگه من چیزی نمیگم سوسنو گذاشتم کنار هرجا رودمون نمیگین بیام! او با عمربحث میکنه و سر سوسن باهم قهر میکنن. فردای آن روز تو مدرسه عمر و اوگولجان راه هاشون از همدیگه جداست. صرب تبلت هایی که احمد واسه مدرسه خریده بود و بوراک سپرده بود به اورهان را برداشته و تو کمد اورهان گذاشته و وانمود میکنن که اورهان دزدیده. وقتی اورهان بابقیه سر کمدش میره و آنها میبینن که تبلت ها اونجاست جا میخورن خانواده اورهان میدونن که کار اون نیست و واسش پاپوش درست کردن. بوراک اخراجش میکنه که صرب از دور لبخند میزنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا