خلاصه داستان قسمت ۲۸۰ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۸۰ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۸۰ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۸۰ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۸۰ سریال ترکی خواهران و برادران

سوسن مرخص شده که اوگولجان با ماشین خودش رفته دنبالشون. سوسن مسیر خونه خودشو میگه به اوگولجان که او اصلا اعتنا نمیکنه و مسیر خودشو میره سوسن میگه این مسیر خیلی دور میشه! عمر میگه مهم نیست خونه تو نمیریم که میریم خونه ما تا وقتی خوب بشی خودم ازت مراقبت میکنم سوسن میخنده و میگه نه تا همین الانشم خیلی به زحمت انداختمتون نمیخواد عمر میگه اعتراض وارد نیست تازه انقدر لفظ قلم صحبت نکن. دوروک و تولگا با برک به خانه آسیه اینا رفتن، وقتی سوسن به اونجا میره جا میخوره و خوشحال میشه. شوال پیش احمد میره و میگه به صرب گفتی کار کنه؟ نمیشه! پسرم تاحالا کار نکرده تازه مدرسه هم میره! احمد میگه تو کلوب کار میکنه با ساعت مدرسه اش تداخل نداره تازه خودتم باید دنبال کار بگردی دیگه باد کار کنی از این خونه بری شوال میگه چی؟ من برم که تو با سوزان هرکاری دلت خاص بکنی؟ احمد اعتنایی نمیکنه و میگه حاضرشو امروز یه مصاحبه کاری واست جور کردم. بچه ها دارن باهمدیگه حرف میزنن درباره مسابقه موسیقی دوروک میگه من که گیتار میزنم آسیه خواننده ست، برک میگه من هیچی از موسیقی سر درنمیارم ولی تو تیم تدارکات میتونم کمک کنم، تولگا میگه منم پیانو بلدم ۹ساله میزنم اونا جا میخورن و میگن نگفته بودی! نمیدونستیم!

تولگا میگه آخه نپرسیدی بحثشم پیش نیومد عمر هم میگه منم که درام میزنم سپس تولگا میگه که بریم سرکار داره دیر میشه. احمد با شوال به یه شرکت میرن که صاحب شرکت از رزومه شوال خوشش میاد اما شوال بهش مسگه من ۳ روز در هفته فقط میتونم کار کنم چون باید به بچه هام برسم و علاوه بر بیمه حقوقمو دوبرابر میخوام، راننده شخصی و ماشین هم که حتما باید باشه و هزینه سفرهای خارجی و داخلیمم با شرکت باید باشه صاحب شرکت جا خورده که احمد میخنده و میگه شوخی میکنی؟ کجا همچین مزایایی داره بگو ما هم بریم کار کنیم! سپس بعد از کمی حرف زدن از اونجا میرن که احمد با شوال دعوا میکنه و میگه فهمیدم از قصد این مصاحبه رو بهم زدی ولی از این به بعد خودت باید دنبال کار بگردی و میره. احمد به کلوب رفته و به عمر میگه که صرب هم میخواد اینجا کار کنه دیگه و ازشون میخواد آروم باشن و باهم در نیوفتن. سپس عمر به آشپزخانه میره که سرآشپز میگه چرا ظرفا کثیفه هنوز؟ عمر میگه صرب قرار بود بشوره نشسته انگاری! سپس شروع میکنه به شستن که صرب اونجا میاد و باهاش دعوا میکنه که چرا رفته چغلی کرده سپس باهم شروع میکنن به ظرف شستن.

موقع برگشت صرب در حال غر زدنه که عمر تو ایستگاه اتوبوس بهش میگه چرا مثل منگلا با خودت حرف میزنی؟ و بهش میگه که با اتوبوس بره وگرنه ۲ ساعتی تو راهه، صرب با ناچاری سوار اتوبوس میشه. بچه ها شب تو کلاس موسیقی مدرسه رفتن و استاد بوراک بهشون اجازه داده. آنها شروع میکنن به تمرین کردن که اوگولجان قرار بود شعرم بنویسه ولی انگاری خوابش گرفته و ناقص نوشته همگی باهم شعرو کامل میکنن. نباهت تو خونه با حالی پریشون به گوشیش که نمودار سهامه نگاه میکنه آکیف میگه چیشده؟ او میگه با یه زن تو باشگاه آشنا شدم و گفت رو چیزی که خودش سرمایه گذاری کرده منم بکنم منم از همون سهام خریدم ولی همش نزول بوده و پولام از دستم رفته! آکیف وقتی به مبلغ پولی که گذاشته و چیزی که مونده نگاه میکنه شوکه میشه و اونو سرزنش میکنه…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا