خلاصه داستان قسمت ۲۸۷ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۸۷ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۸۷ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۸۷ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۸۷ سریال ترکی خواهران و برادران

بچه ها در حال آهنگ خوندنن که بعد از تموم شدن آهنگ همون پسری که دوروک زیر نظر داشتش میره آسیه را بغل میکنه و از صداش و خودش تعریف میکنه دوروک و بقیه جا میخورن و بعد از کمی حرف زدن دوروک مشتی بهش میزنه و اون پسر رو زمین میوفته دوست دختر همان پسر پیشش میره و میگه چیشد عشقم؟ همگی شوکه میشن و میگن گفت عشقم؟ اون پسر از جاش بلند میشه و به دوروک میگه اون دسته گلو من با دوست دخترم برای آسیه فرستادیم و از اونجا میرن دوروک پشیمون شده وسایل کافه به اونجا میاد و به خاطر این رفتارشون از اونجا اونارو بیرون میکنه و پولشونو نمیده آسیه عصبی و کلافه میشه و به بیرون میره دوروک دنبالش میره تا عذرخواهی کنه که آسیه قبول نمیکنه و میره. فردای آن روز شنگول اورهان را از خواب بیدار میکنه و بهش میگه که پاشو پوآچوهایی که درست کردمو ببر مغازه اورهان میگه بالاخره میفهمه یه روزی که اینارو من درست نکردم شنگول میگه تا اون موقع یاد گرفتی خودت دیگه درست میکنی اورهان قبول میکنه و میره. تو مدرسه دوروک میره پیش آسیه که پیش بقیه بچه هاست و میخواد از همه معذرت خواهی کنه که آسیه میگه من یه مدت نمیخوام باهات حرف بزنم و میره. عمر خبر صبح که آکیف پیششون رفته بود و گفته بود که تبرعه شدن

الیف برای تلافی پیش یاسمین میره و بهش میگه به دروغ که دوروک چند وقته تو نخ توعه و به خاطر تو همش با آسیه دعوا میکنه. او یاسمین را تحت تاثیر میزاره تا برای دوروک نامه بنویسه یا بره حرف دلشو بهش بگه. یاسمین هم واسه دوروک نامه مینویسه اما سر کلاس عمر میبینه نامه را لای کتاب دوروک و میپرسه چیه؟ عمر میگه نوشته یاسمین! همه به یاسمین نگاه میکنن و ازش میپرسن واسه کی نامه عاشقانه نوشته یاسمین ناچار میشه به همه بگه برای دوروک ننوشته بلکه واسه تولگا نوشته همه جا میخورن و تولگا هم میگه منم یه حس هایی بهت دارم راسیتش استاد میاد و کلاس شروع میشه. تولگا با دیدن عکس تابلو تو گوشی اوگولجان بهش میگه که آین تابلو اگه اصل باشه خیلی قیمتیه و کمه کم ۱۰۰ هزارتا قیمت داره اوگولجان حسابی خوشحال میشه. فروش پوآچوها خیلی خوب بوده و صاحب مغازه از اورهان میخواد واسه عصر هم دو سینی درست کنه سپس میره. اورهان به شنگول زنگ میزنه و میگه حالا باید چیکار کنم؟ شنگول میگه درست میکنم میارم اونجا. بعد از مدرسه احمد به صرب زنگ میزنه و میگه این جعبه ای که تو کشو بودو تو میدونی کجاست؟ صرب یادش میاد که مامانش خواسته بود.

او بهش میگه آهان اون طلا و جواهرات مامانو میگی؟ احمد میگه اون که طلا نبود! اسلحه توش بود که هدیه گرفته بودم صرب شوکه میشه و با یادآوری موقعی که مادرش ازش جعبه را گرفته بود میوفته و حسابی میترسه. او به پدرش چیزی نمیگه اما سریع به مادرش زنگ میزنه آمارهای تماس میگیره کسی برنمیداره که صرب استرسش زیاد میشه عمر آرومش میکنه و میگه فکر کن کجا میتونه باشه بریم اونجا. اوگولجان درباره قیمت احتمالی تابلو به آسیه و آیبیکه میگه و باهمدیگه سریعا به طرف خانه میرن و از شنگول میپرسن تابلو کجاست؟ شنگول میگه تابلورو میخواین چیکار؟ آنها بهش میگن ماجرارو که شنگول میگه دادم به ضایعاتی! آنها به دنبال ضایعاتی میرن تا تابلورو پس بگیرن…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا