خلاصه داستان قسمت ۲۸ سریال ترکی تازه عروس yeni gelin + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۸ سریال ترکی تازه عروس می باشید. برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکی تازه عروس، سریال کمدی و محبوب است که پخش خود را در سال ۲۰۱۷ از شبکه Show Tv ترکیه آغاز کرد و در طول ۳ فصل در سال ۲۰۱۸ به اتمام رسید. این سریال پرطرفدار اکنون با دوبله فارسی پخش خود را در شبکه جم تی وی آغاز کرده است. این سریال از تاریخ ۱۹ شهریور ماه ۱۴۰۱ هرشب راس ساعت ۲۲:۰۰ شروع می شود. این سریال دربرگیرنده ی صحنه های خنده دار و بعضا احساسی هست. این قصه ی یک دختر شهرنشین وجوان است که عاشق پسری قبیله نشین از منطقه ی آنادولی ترکیه میشود و عروس آنها میشود…

قسمت ۲۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۸ سریال ترکی تازه عروس

خلاصه داستان قسمت ۲۸ سریال ترکی تازه عروس

تو عمارت زن ها در حال صبحانه خوردن هستن که آسیه و معتبر، عایشه را مسخره میکنن و میگن همین دیشب معده مون نابود شده بعد تو هنوزم داری میخوری؟ بعد از کل کل کردن آنها ترکمن مسخره شون میکنه و میخندن. معتبر میگه بس کنین باید برگردیم سر پرژوه اصلیمون ازش میپرسن پروژه اصلی چیه دیگه؟ معتبر میگه باید اون الماسو از اینجا بیرون کنیم و این کارو به کسی نمیسپارم خودم میبرم جلو کارو سپس پیش قلندر خان که تو حیاط نشسته میره و بهش میگه آقا باید یه کاری کنیم این الماس از اینجا بره! الان نازگل حامله ست اگه دست به کار بشه دیگه از اینجا نمیشه بیرونش کرد موندگار میشه! قلندر میگه خوب باید چیکار کنیم؟ معتبر میگه ببین آقا الان خان را از کار بیکار کردین الان همش پیش الماسه! باید اینارو از هم دور نگه داریم! شما اگه خان را بفرستین سرکار که از الماس دور بشه ما هم اینجا حسابی از خجالت اون زن درمیایم و میفرستیمش بره! قلندر میگه آره راست میگی رفتی خان را صدا بزن بیاد. خان وقتی پیش قلندر میره بهش میگه چیشده بابا صدام زدین، قلندر باهاش حرف میزنه و جوری از کارها برایش میگه که انگار بدون اون کارها مثل همیشه پیش نمیره سپس بهش میگه که بهت احتیاج داریم و ازش میخواد تا به سرکار برگرده ولی به جای شرکت باید بره بالاسر کارگرها تو میدان میوه و تره بار خان میگه اونجا برم چیکار کنم آخه؟ قلندر میگه همینی که گفتم باید بری اونجا خان قبول میکنه. ترکمن کامیلیا را با خودش به خانه او میبره و بهش میگه باهات کار واجب دارم کامیلیا میگه باز چیشده؟ ترکمن بهش پول میده و میگه میخوام واسم لوتاپ بگیری، کامیلیا میخنده و میگه اون چیزی که تو میخوای هنوز ساخته نشده ولی اگه منظورت لپ تاپه من دارم بهت میدم که کارتو بکنی باهاش ترکمن خوشحال میشه که کامیلیا میپرسه حالا چیکار داری؟

ترکمن میگه میخوام برم تو سایت پروفایلمو چک کنم. آنها باهمدیگه وارد سایت میشن که میبینن ۳۶تا پیام داره کامیلیا تعجب میکنه و از طرفی ترکمن ذوق میکنه و میگه بدو ببین کیا پیام دادن کامیلیا با دیدن صندوق پیام ها بهش میگه همش یه نفره همشم نوشته معذرت میخوام! همون مرد آهنی که رفتیم دیدیمش! ترکمن تو ذوقش میخوره. خان از الماس خداحافظی میکنه و میره. بعد از رفتن خان میخواد بره تو اتاقش که مادرزن هایش جلویش می ایستند و میگن کجا میری؟ الماس میگه میخوام برم تو اتاقم آسیه میگه نمیشه امروز روز تمیز کاریه تازه عروس، الماس میپرسه خوبه خوب؟ عایشه میگه تمیزکاری بهاری و با لبخند نگاهش میکنن.الماس لباس هایش را عوض کرده و در حال شستن فرش های خانه است همه ی زن های عمارت نشستن و تخمه میشکنند و نگاهش میکنن بلا میاد و میخواد بره کمکش که همه آنها سرش داد میزنن و میگن تو بشین کاری نداشته باش تازه عروس باید این کارهارو بکنه. الماس زیر لب غر میرنه و فرش ها را فرچه میکشه وقتی تموم میشه میخواد بره تو اتاقش که معتبر گل سینه اش را در میاره و یکدفعه میگه ای وااال گل سینه ام نیست! آسیه میگه نکنه همونی که آقا واسه ازدواج بهت داد! معتبر تایید میکنه که الماس میگه حتما جایی افتاده پیدا میشه معتبر میگه آره جایی افتاده الماس میگه کجا؟ معتبر میگه تو کاهدون، الماس جا میخوره و همگی خودشونو کنترل کردن که نخندن. الماس و بقیه به کاهدون رفتن و الماس در حال گشتن تو کاهدونه و بقیه زن ها بالا سرش رو کاه ها نشستن و در حال تخمه خوردنن و آشغال هاشونم همانجا میریزن. الماس بعد از کلی گشتن ازش میپرسه که مطمئنی اینجا افتاده؟ معتبر میگه ای قربون دهنت راست میگیا اصلا نیوفتاده و به گل سینه اش اشاره میکنه سپس میخندن که الماس خودشو کنترل میکنه.

ترکمن میگه ای بابا اینجا چقدر کثیف شده! همگی تایید میکنن ترکمن میگه چندتا کارگرم بیاریم نمیتونن تمیز کنن! معتبر میگه کارگر چیه تازه عروس پس چیکاره ست؟! سپس از اونجا میرن و بهش میگن که اونجارو تمیز کنه سپس عایشه میگه فضولات گوسفندارو هم جمع کن تو زمستان خوب آتیشو شعله ورتر میکنه و از اونجا میرن. وقتی به آشپزخانه میرسن حسابی میخندن و میگن خیلی وقت بود که اینجوری نخندیده بودیم! آسیه میگه یه وقت فرار نکنه! معتبر کلید نشون میده و میگه درو قفل کردم! و میزنن زیر خنده بلا دلش میسوزه واسش که همگی باهم دعواش میکنن. الماس بعد از تموم شدن کارهاش تو حموم میره و با حرص و گریه به خودش میگه ببین چه سر و وضعی پیدا کردم! بزارین خان بیاد میدونم چیکارتون کنم سپس میخوام دوش بگیره که عایشه شیرهای آب را میبنده و به معتبر و آسیه میگه اگه آب بخواد فقط باید بیاد از این چاه آب بکشه بالا و باهم میخندن معتبر میگه بزار با اون سر و وضع ببینیم خان میتونه بره نزدیکش یا نه و میخنده. نازگل دست بلا را میگیره و به اتاقش میبره و میگه آوردمت بگم که فردا واسه تو هم وقت گرفتم از دکتر، بلا میگه من چرا؟ هازار انگار هنوز بچه نمیخواد نازگل میگه مردها باید تو موقعیت قرار بگیرن وگرنه هیچ وقت آماده نمیشن! نازگل قبول میکنه. خان وقتی به اتاق میره میگه چه بوی بدی میاد بوی فضولات میاد! الماس میگه بوی منه چون منو تو کاهدونی نگه داشتن! از صبح کلی کار کردم و شروع میکنه به گلگی که خان میگه اینا یجور رسمه این چیزارو بلا هم تجربه کرده! سپس باهمدیگه کل کل میکنن سر نازگل که خان از اتاق بیرون میزنه. فردا صبح قلندر میگه هنوز هیچی نشه دعوا کردین؟ صداتون تا اینجا میومد! الماس میاد و میگه باید از گذشته ام بدونی من قبل از تو توی کاباره کار میکردم قلندرخان هم میدونسته خان شوکه شده که الماس میگه همش میخواستی بدونی چیشد؟ حالا که فهمیدی؟ میتونی مثل قبل باشی و ازم حمایت کنی؟ نمیتومی چون میشناسمت حتی اگه تو بتونی من دیگه نمیتونم سپس میگه من میرم هتل البته اگه ازم نگیری که فرفی نمیکنه گرفتیم گرفتی سپس میره. نازگل و بلا به دکتر میرن که دکتر به بلا میگه خوب شد که اومدی انها میگن چیشده؟ چرا؟ دکتر میگه فعلا نمیتونین حامله بشین! بلا و نازگل شوکه میشن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی تازه عروس yeni gelin

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا