خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی اوچ کوروش (سه سکه) + پخش آنلاین

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی اوچ کوروش (سه سکه) را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. سریال ترکی سه سکه یا سه قرون با نام انگلیسی بد پنی در ۱۰ آبان ۱۴۰۰ از شبکه Show TV آغاز و تاکنون ۱۱ قسمت ۱۵۰ دقیقه ای سریال پخش شده است.در سریال سه سکه بازیگرانی همچون نسرین جواد زاده در نقش بهار , اوراز کایگیلار اوغلو در نقش کارتال و آصلیهان مالبورا در نقش لیلا حضور دارند. این سریال به صورت دوبله فارسی از ۱ خرداد در روزهای فرد ساعت ۲۲:۰۰ از شبکه +gem series و از ۳ خرداد روزهای فرد ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه gem series پخش خود را آغاز کرده‌ است‌.

قسمت ۲ سریال ترکی اوچ کوروش
قسمت ۲ سریال ترکی اوچ کوروش

قسمت ۲ سریال ترکی اوچ کوروش

افه به همراه هالیت و یکی از افرادشون به نام باتو به طرف عروسی می میرن. همه تو مراسم عروسی جمع شدند. کونیالی ماجرای مسعود که افرادشو فرستاده بود پیشش براشون تعریف میکنه که وقتی پیش آنها بود از طریق سیستم و اینترنتشون تونسته بود حسابهای بانکیشونو هک کنه و ۲ میلیون لیر از حسابشون برداره. کارتال میخنده و بهش میگه جان من بگو مسعود چی میگفت؟ کونیالی میگه هیچی ازم خواست که سایت شرط بندیتو ببندم یه خورده بهم پول داد از طرفی هم کارتشم بهم داد گفت اگه کارتال بلایی خواست سرت بیاره بهم زنگ بزن همه آنها می خندند. نوچه مسعود پیشش میره و بهش میگه یه نفر از حساب های بانکی ۲ میلیون لیر برداشت کرده مسعود جا میخوره و میگه کی همچین کاری کرده؟ یعنی چه جوری؟ او بهش میگه احتمال داره کونیالی که با اینترنتمون به سیستم دسترسی پیدا کرده بود همچین کاری کرده! مسعود از کوره در میره و حسابی عصبانی میشه و بهش میگه برو افرادو جمع کن و حاضر شین که بریم. افه و دارو دسته اش از دور عروسی را نگاه می کنن. لیلا خواهر کارتال پیشش میره و میگه سلام کمیسر! او نمیشناسه و میگه شما؟ میشناسمتون؟ لیلا بهش میگه نه. افه ازش میپرسه پس چه جوری منو میشناسین؟ لیلا میگه به خاطر شغلمه و خودشو خبرنگار معرفی میکنه آنها با هم دیگه دست آشنایی میدن و لیلا ازش میپرسه که قرار کسیو دستگیر کنید؟ افه میگه نه ماجرای آنچنان بزرگی نیست که کار به اون بکشه. کارتال به داوود به عنوان هدیه عروسی آش یه ساعت رولکس هدیه میده. همه در حال رقص و پایکوبی هستند. لیلا میگه آدمهای خیلی متفاوت و رنگارنگی هستند میبینی؟! افه میگه آره خیلی رنگارنگن! همشون دزد و قاچاقچی و انواع خلافکاران.

لیلا از شنیدن این حرف بهش بر میخوره اما چیزی به روش نمیاره سپس بهش میگه پس به خاطر همینه که اینجوری داری نگاشون می کنی انگار اومدی باغ وحش و ازش میخواد تا با همدیگه نزدیکشون بشن تا او هم بتونه به این بهونه خبر جور کنه. کارتال آنها را با هم دیگه میبینه و لیلا با اشاره چیزهایی بهش میگه. دوتا بچه در حال رد شدن از زیر پل هستند که ماشینی را پارک می بیند وقتی داخل ماشینو میبینن متوجه میشن که فردی به نام بابا صادق را کشتن. او خودش را به سرعت پیش کارتال میرسونه. مسعود با دار و دسته اش به آنجا می‌روند و با دیدن کارتال میخوان اسلحه بکشن سمتش اما کارتال جلوشو میگیره و بهش میگه که الان نه پلیس اینجاست آنها با هم دیگه رو بوسی میکنن و مسعود به کارتال میگه حساب خودتو و اطرافیانتو میرسم و از اونجا میره. بلافاصله همان بچه پیش کارتال میاد و بهش میگه داداش کارتال بابا صادقو کشتن! کارتال و افه با شنیدن این حرف به سمت محل قتل میرن. گروه تجسس به محل جنازه میان. افه پیش کارتال میره و بهش میگه نگاه کن اینا همشون به خاطر کارهایی که تو می کنی میمیرن سپس از اونجا میره. گروه تجسس یه عصا تو ماشین پیدا میکنن که کارتال با دیدن اون تو فکر فرو میره. عمه کارتال به همراه بقیه به خانه فردی که کشته شده میرن و بهشون تسلیت میگن و احساس همدردی می کند. کارتال وقتی به اونجا میره عمه اش بهش میگه تو توی این ماجرا دست داشتی یا نه؟ سپس با نگاه کردن به چشمای کارتال میگه نمیدونی مگه نه؟ کارتال میگه امکان داره کار مسعود باشه عمه اش میگه یعنی میخوای بگی زورش به تو نرسیده به بقیه صدمه میرسونه؟ کارتال میگه اون ازش هر کاری برمیاد.

شخصی به نام عرفان که خودش را مظلوم نشون میده و در یک رستوران نوازندگی میکنه افرادی را مشخص کرده تا همه آنها رو بکشه! همان شب ماشین یه نفر را تعقیب میکنه بعد توی جاده خلوت از پشت بهش میزنه. او وقتی از ماشین پیاده میشه تا بره ببینه چی شده عرفان با چاقو او را میکشه و با دوربینی که در دست دارد عکسی ازش میگیره و سه سکه رویش می گذارد و از اونجا میره. فردای آن روز باتو پرونده‌ای که افه می خواست را براش میاره. افه پرونده را پیش رئیسش میبره و میگه حس می کنم که کار مسعود باشه دیروز توی عروسی اومد گفت که تلافی کاتو سر اطرافیانت میارم! او از رئیسش میخواد پرونده را به او بسپارد رئیسش هم قبول میکنه. کارتال با عصبانیت به سمت خانه مسعود میخواد بره ولی عمه اش سعی میکنه جلوشو بگیره اما موفق نمیشه کارتال به اونجا میره و مسعود را حسابی کتک میزند با چاقو ضربه هایی بهش میزنه و کف دستش را نشون میده و میگه اینو میبینی؟ اینو اینجا هک کردم که نه تنها خودم بلکه همه بفهمند و یادتون نره که من کولی هستم و از اونجا میره. شب کارتال وقتی میخواد بره به خانه کسی که کشته شده عمه اش بهش میگه پلیس ها اینجا مامور گذاشتن واست بهتره که تو از اینجا بری سپس سوئیشرت تنش میکنه و با گذاشتن کلاه سوار ماشین میشه و از آنجا میره. عرفان که همان ماشینو تعقیب می کرده به دنبال کارتال میافتد. باتو که در حال خریدن ساندویچ بود کارتال را تو ماشین میبینه و سریعاً پیش افه و هالیت میره و بهشون میگه که کارتال رفت و تعقیبش میکنن. تو جاده دوباره عرفان از پشت به ماشین کارتال میزنه وقتی کارتال از ماشین پیاده میشه با او درگیر میشه و بهش چاقو میزنه کارتال از خودش دفاع میکنه اما در آخر با چند ضربه چاقویی که خورده رو زمین می افتد. او میخواد ازش عکس بگیره که همان موقع کارتال دست چپش را بالا میاره و عرفان با دیدن کلمه کولی که کف دستش حک کرده جا میخوره و از کارش پشیمون میشه و میفهمه که اشتباه گرفته بوده….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی اوچ کوروش (سه سکه)

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا