خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی رامو + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیهای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال میتوان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.
قسمت ۲ سریال ترکی رامو
رامو سر قبر پدرش میره با عمه اش. اونجا به عمه اش میگه که دزدیدن جنسا کار خودش بوده عمه اش میگه دیوونه شدی؟ اونا میکشنت! بعد از کمی حرف زدن سیبل به رامو زنگ میزنه و باهاش تو رستوران قرار میزاره. رامو با سیبل نشسته و باهمدیگه صحبت میکنن. سیبل میگه روز حادثه بهت زنگ زدم و جواب ندادی و میگه که شک کرده بهش رامو میگه که اونشب به یه کلوب شبانه رفته بود. یکدفعه رامو از دور یه ماشین میبینه داره میاد که داد میزنه همگی رو زمین بخوابین! اون ماشین از کنار کافه رد میشه و اونجارو به گلوله میبنده و میره. رامو سراغ سیبل که بیهوش رو زمین افتاده میره سپس از اونجا میرن. سیبل بهش میگه که خیلی میترسم از اینکه انقدر به مرگ نزدیکم میترسم رامو میگه من نمیزارم بلایی سرت بیاد سیبل میگه که از این بیشتر میترسم چون تو بیشتر از من به مرگ نزدیکی! سیبل ازش تشکر میکنه و میگه تو جون منو نجات دادی ممنونم رامو میگه این وظیفه منه که از همه ی کسانی که واسم عزیزن محافظت کنم سیبل که به رامو علاقه داره با چشمانی برق زده بهش نگاه میکنه و میگه یعنی تو هم منو دوست داری؟ رامو میگه دوست داشتن یعنی اینکه بتونی کنار عزیزانت بمونی. رامو بعد از کمی حرف زدن سیبل را به خانه میرسونه و ماجرای حمله صبح را بهشون میگه.
مادر سیبل میگه یعنی چی؟ چجوری صبح به یه مکان عمومی حمله میکنن؟ چنگیز میگه واسه اینکه یه پیامی بدن اونم اینکه هرجا هروقت بخوان میتونن جونمونو بگیرن! سیبل پیشنهاد میده که برن باهاشون دوستانه حرف بزنن و این راهو هم امتحان کنن شاید جواب داد، سیبل میگه من میرم رامو هم به چنگیز میگه اگه اجازه بده همراهیش کنه چنگیز قبول میکنه. شب نجو با دوستاش به یه کلوب شبانه میرن. بز همراه و دستیار رامو از دور نجو را زیر نظر داره. فاتوش و بقیه حاضر شدن تا به عروسی یکی از هم محله ای ها برن فاتوش به بز زنگ میزنه و سراغ رامو را میگیره اما صدا خوب نمیاد و قطع میکنه. نجو بز را میبینه و موقع رفتنش جلوشو میگیره و میگه کجا میری؟ و به حالت دستوری بهش میگه که بیاد پیشش بشینه اونجا بز خودشو اسمشو مسخره میکنه که بز از کوره در میره و وقتی به سرویس بهداشتی میره میبینه نجو اونجاست که شروع میکنه به کتک زدنش و حسابی داغونش میکنه و از اونجا میزنه بیرون. سیبل با رامو رفته پیش مشاور جهانگیر تو استانبول و ماجرارو برایش تعریف میکه و ازش میخواد با جهانگیر خان صحبت کنه سپس رامو میگه پاشو بریم هتل باید ببینیم فردا جواب جهانگیر چیه. رامو بعد از رفتن سیبل تو برگه مینویسه من اینکارو کردم رامو و میزاره رو میز که گارسون بره بخونه .
سیبل میگه من میرم یه سر پیش دوستام از اینجا رامو میگه پس باهم میریم سیبل میگه نمیخواد خودم میرم رامو میگه مخالفت نکن الکی چون من باهات میام سیبل خوشحال میشه و باهم راهی میشن. آنها به یه رستوران میرن که سیبل با دوستاش گپ میزنه آنها بهش اشاره میکنن که از وقتی اومدی یه مرد کت و شلواریه که پشت سرت مدام به تو نگاه میکنه سیبل برمیگرده که با دیدن رامو میگه آهان اونو میگی اون با من اومده یعنی بابام فرستاده باهام بیاد بادیگاردمه دوستش ازش میپرسه باهم رابطه دارین؟ سیبل میگه نه که دوستش میگه پس من میرم باهاش حرف بزنم شاید فرجی شد! سیبل با حرص میگه به من چه خوش بگذره. نجو را دوستاش به خانه میبرن که چنگیز از دستیارش حنیف میپرسه کار کی بوده؟ او میگه کار دست چپ رامو یعنی بز! چنگیز ازش میخواد بره دنبال بز وبیارتش پیشش. حنیف با آدم هاش به عروسی میرن و سراغ بز را میگیرن اما کسی نمیدونه کجاست. سیبل از حرف زدن اونا حرص میخوره و میگه من میخوام برم هتل باشه بقیه حرف زدنت وقتی اومدین آدانا!…..