خلاصه داستان قسمت ۲ سریال رحیل از شبکه سه سیما + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲ سریال رحیل را می توانید مطالعه کنید. «رحیل» با شعار «قصه‌ها را می‌نویسند ولی تاریخ را زندگی می‌کنند»، روایتی حادثه‌ای ـ عاشقانه در دل تاریخ معاصر است. داستان با پایان دوره قاجاریه و ابتدای روی کار آمدن حکومت پهلوی روایت خواهد شد؛ بازگشت «محا» از سفر کربلا همراه می‌شود با آگاهی «اصلان» پسر صحاف‌باشی دربار از دسیسه‌ها و توطئه‌هایی که سرنوشت او و محا را، تبدیل به یک منظومه بی‌پایان می‌کند. حمیدرضا آذرنگ، ثریا قاسمی، اندیشه فولادوند، نسیم ادبی، هومن برق‌نورد، کاظم هژیرآزاد، ریحانه رضی، علی عباسی‌زاده، مریم کاویانی، معصومه عربی، ابتسام بغلانی، غزاله اکرمی، محسن امیری، ستاره دهقانی، هانیه غلامی، مهرداد نیکنام، محسن نقیبیان، شاهو رستمی، فتح‌الله طاهری و زنده‌یاد حسام محمودی، از جمله بازیگران این سریال هستند.

قسمت ۲ سریال رحیل
قسمت ۲ سریال رحیل

قسمت ۲ سریال رحیل

شمامه با خودش میگه من بیخ ریشت میمونم والا حضرت و میخنده و شیرینی میخوره. در گذشته مها بانو تو عمارت وقتی میخواد دزد را پیدا کنه انبارخانه را به آتش میکشد تا کسایی که خودشونو به کوری زدن دروغشون حاشا بشه. آنها کسی که خودشو به کوری زده بود و دزدی کرده بود را پیدا میکنن و به سلول میبرنش. در. زمان حال بیتاش با سرگد در خانه شان حرف میزند و بهش میگه شخصی را به داخل اندرونی فرستادم تا چشم و گوشمون باشه سرگد میگه اجنه ست؟ بیتاش که منظورش به شمامه هست میگه بعضی از موجودات دوپا از اجنه هم اجنه ترن! سرگد بعد از حاضر شدن بهش میگه دیگه از این به بعد شفیق هم با مها بانو دشمن شده چون فهمیده که کور نبوده بیتاش جا خورده و میگه او از کجا فهمیده که شفیق کور نبوده؟ سرگد جواب میده شفیق هم نمیدونه و میخواد بفهمه! شاید مها هم با اجنه و خناس در ارتباطه و میخنده. سپس بیتاش میپرسه شفیق الان کجاست؟ سرگد جواب میده ابان تو محبس خانه. مامورها هرچی میگردن میبینن مها بانو نیست! آنها استرس میگیرن که او در دور دست‌ها میبینن.

انها از هم میپرسن که اونجا چیکار میکنه؟ که میبینن تمام کبوترها را آزاد میکنه تو آسمان. شمامه تو عمارت دختری را میبینه که سینی ناشتایی در دست داره و ازش میخواد بیاره اتاقش اما او میگه این برای ماهی خانمه نمیتونم شمامه میپرسه اتاق مها بانو کجاست؟ او بهش میگه ولی ادامه میده که کلیدش دست من نیست زینت مامور امور داخلی عمارت میره پیششون و میگه چخبره؟ اون دختر ماجرارو میگه که زینت به شمامه میگه منتظرتون تو حیاط هستن تا شمارو به عمارت شهرستانک برگردونن اما او قبول میکنه و میگه نمیرم. زینت پیش ولیعهد و خان بابا میره و بهش این خبرو میده. ولیعهد به اتاق شمامه میره و میگه اینجا واسه خودت ریاست میکنی؟ و بهش میگه بره اما او قبول نمیکنه و التماس میکنه تا بمونه ولیعهد به زینت خبر میده که به بخش خدمه ببرتش و انجا بمونه. زینت شمامه را با خودش میبره و بهش کارهاشو میگه که باید چیکار کنه.

سرگد به فردی که تو عمارت کار میکنه به اسم آنتوان میگه من دنبال یه جواهر خاص میگردم باید تمام زن هایی که از جواهر استفاده میکنن چه آشکار چه پنهان بفهمی و آمارشو بهم بدی او قبول میکنه. مها متوجه شده که یه چیزی این وسط میلنگه واسه همین به مامورهای نظمیه میگه که چرا کبوترهای عمارت چندتاشون فرق دارن باهم؟ آنها میگن چون واسه نظمیه هستن و خودشون بهمون دادن مها میگه من باید چیزیو بفهمم و تنهایی به جایی میره. دوتا جغد بالای برجک عمارت دیده میشه که همه استرس میگیرن و میگن نکنه اتفاق بدی بیوفته! زینت تمام خدمه را پراکنده میکنه و میگه اینا همش خرافاته به این چیزا گوش نکنین. اصلان با جمیل به برجک میرن تا ببینن جغدی اونجا هست یا نه که یه کبوتر نامه رسان میبینن اصلان به جمیل میگه کبوتر واسه من نامه واسه تو ببر پیش بلور جمیل قبول میکنه. اصلان شعری برای مها مینویسه و به پای کبوتر میبنده و میفرستتش بره. کبوتر را بیتاش میگیره و شعر را میخونه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال رحیل از شبکه ۳ سیما

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا