خلاصه داستان قسمت ۳۰ سریال ترکی اسرار خانواده + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۰ سریال ترکی اسرار خانواده را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی اسرار خانواده به کارگردانی نیهات دوراک با ژانری درام محصول کشور ترکیه می باشد. Onur Uğraş و Murat Uyurkulak نویسندگان این سریال می باشند. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Ayça Bingöl – Bülent İnal – Ceyda Düvenci – Sercan Badur – Erdem Akakçe – Emel Göksu – Caner Şahin Eva Dedova – Sera Kutlubey – Can Albayrak.

قسمت ۳۰ سریال ترکی اسرار خانواده

خلاصه داستان قسمت ۳۰ سریال ترکی اسرار خانواده

کمال به ویلای مورد نظر می‌رسد و مسلح، داخل می رود. او استخر را بدون آب به همراه دو صندلی خالی می بیند و کسی در ویلا نیست. سوزان با گریه و داد و بیداد با او تماس میگیرد و خبر میدهد که یک یادداشت همراه با آدرس برای آنها آمده و نوشته شده که کمال انتخابش را کرده و یکی از پسرها آنجاست. کمال به خانه آمده و به همراه نیلگون و سوزان و فادل، به آدرس می روند. داخل حیاط، یک نفر که سرش پوشیده شده است با دست و پای بسته نشسته است. آنها به سمت او می روند و وقتی کیسه را از روی سرش برمیدارند، قدیر را می‌بینند. نیلگون با دیدن قدیر خوشحال شده و خیالش راحت می شود و قدیر را بغل میکند. سوزان با تصور اینکه کمال، قدیر را انتخاب کرده و مرت کشته شده است، عصبی شده و گریه میکند. نیلگون سعی دارد او را آرام کند، اما سوزان از او عصبانی می شود. قدیر میگوید که بایهان آنها را از آب بیرون کشیده و گفته است که کمال، قدیر را انتخاب کرده است. سپس مرت را از او جدا کرده و بیرون برده اند.

نیلگون به عصبانیت سوزان اهمیت نمی‌دهد و میگوید که همراه سوزان برای پیدا کردن مرت می آید. قدیر به همراه فادل به خانه می رود. کمال نیز به پلیس خبر داده و منتظر است تا بایهان و مرت را پیدا کنند. سوزان سوار ماشین شده و نیلگون نیز همراه او می رود. سوزان وسط راه، پیاده می شود تا نیلگون را پیاده کند. نیلگون همچنان سعی دارد سوزان را آرام کند و میگوید که حالا زمان دشمنی نیست و باید به کمک یکدیگر مرت را پیدا کنند.او کمی با سوزان حرف می زند تا او را آرام کند. بایهان، مرت را به جنگل برده و روی زمین نشانده و اسلحه را روی سر او گرفته است. او مرت را می‌ترساند و سپس اسلحه را سمت دیگری گرفته و شلیک میکند. اجه با چک کردن دوربین آتلیه اش ، متوجه می شود که تامر پنهانی گوشی او را برداشته و پیام ارسال کرده است. او با عصبانیت فیلم را به تامر نشان داده و از او توضیح میخواهد. تامر میگوید که او بخاطر محافظت از اجه مجبور به این کار شده است. اجه، تامر را تهدید میکند که اگر تا دو ساعت دیگر مرت پیدا نشود، این قضیه را به کمال خواهد گفت. تامر با بایهان تماس میگیرد و به او میگوید که اجه ماجرا را فهمیده و او باید مرت را آزاد کند. بایهان از تامر عصبانی می شود.

او کمی بعد به شرکت کمال می رود و از پشت میز او برایش عکس ارسال میکند تا کمال را عصبانی کند. کمال سریع به سمت شرکت می رود. او با بایهان رو در رو شده و به سمت او اسلحه میگیرد. بایهان با خونسردی میگوید که کمال بخاطر خوانواده اش، جرات کشتن او را ندارد. او میگوید که پدر کمال باعث مرگ پدر او شده و حالا علاوه بر مناقصه، تمام دارایی هایش را از او خواهد گرفت. سپس میگوید که تا یک ساعت دیگر مرت را می‌بیند. و از آنجا می رود. کمال که دستگاه شنود به همراهش دارد، با پلیس تماس میگیرد و میگوید که بایهان را تعقیب کنند. ماجده و چیچک به خانه کمال می روند تا طبق خواسته او، همگی یک جا جمع شوند و تا زمان دستگیری بایهان در امان باشند. چیچک از این قضیه عصبی است و ماجده نیز مدام با بچه های نیلگون بد حرف می زند، اما آنها به او اهمیت نمی‌دهند. افراد بایهان، مرت را دم شرکت انداخته و می روند. کمال به همراه مرت به خانه می رود و همه از دیدن او خوشحال می شوند. بایهان پیش تامر می رود و از اینکه باعث شد تا طبق نقشه پیش نروند،با او دعوا میکند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا