خلاصه داستان قسمت ۳۲ سریال ترکی نشاط زندگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۳۲ سریال ترکی نشاط زندگی می باشید همراه ما باشید. سریال نشاط زندگی (شادی زندگی من)، داستانی زنانه است که به موضوعاتی مانند خانواده، عشق، و تلاش برای رسیدن به اهداف می‌پردازد. این سریال ترکیه ای با نگاهی مدرن به مفاهیم سنتی، توانسته است مخاطبان زیادی را جذب کند. سریال نشاط زندگی از تاریخ ۲ بهمن ماه ۱۴۰۲، روزهای زوج ساعت ۲۰:۰۰ و تکرار آن روز بعد ساعات ۱۲:۰۰، ۱۷:۰۰ از شبکه جم تی‌وی پخش می‌شود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ شبنم بوزوکلو در نقش نشه شنبکال، تولگا تکین در نقش مصطفی شنبکال، متین کوشکون در نقش مهمت شنبکال، اوغور دمیریهلوان در صالحا شنبکال، ارس شنول در نقش سردار شنبکال، گیزم کالا در نقش آیلین اوزای، ازگی تومبول در نقش تورکان شنبکال، سوریا گوزل در نقش سودا کورماز، نیسان دوکمچی در نقش زینب شنبکال، گفت اژه ییلدیزیم در نقش امره شنبکال و…

قسمت ۳۲ سریال ترکی نشاط زندگی
قسمت ۳۲ سریال ترکی نشاط زندگی

قسمت ۳۲ سریال ترکی نشاط زندگی

شب تو حیاط نشه در حال آب دادن به گل هاست که امره پیشش میره و او ازش درباره کار کردن نو کافه میپرسه امره میگه از چیزی که فکر میکردم آسون‌تر بود ولی اگه زیاد ازم بخواین برم اونجا کار کنم ازتون شکایت میکنم نشه مسگه این چه حرفیه بالاخر همون داییته باید بهش کمک کنی! همان موقع مصطفی به داخل خانه میاد با ظاهری متفاوت که همه با دیدنش شوکه میشن. زینب میگه بابا؟ مصطفی میپرسه چطور شدم؟ خوبه لباسام؟ زینب میگه یکم عجیبی نشه میگه گفته بودی میری لباس بخری ولی نمیدونستم میخوای تغییر بدی سبکتو مصطفی میگه یعنی بده؟ زینب میگه نه ولی اگه تو کوچه و خیابون با دوستام بودم نیا جلو انگار که همو نمیشناسیم مصطفی میگه نه خیر نمیشه و نشه میگه خیلیم خوبه من خوشم اومد. مهمت به خانه میره و به صالحه و تورکان میگه که مصطفی را باید خودتون ببینین که چجوری شده! آنها کنجکاو میشن و به خانه مصطفی میرن و با تعجب بهش میگن چیشده؟ چرا اینجوری شدی؟ نشه میگه مصطفی امروز رفته بوده خرید لباس خریده صالحه میگه آهان چون تنهایی رفتی خرید اینارو خریدی؟ مصطفی میگه نه خواستم چیزی که دلم میخواستو بپوشم و باهم شروع میکنن به چیدن میز شام.

صالحه زینب را صدا میزنه و میگه بیا کارت دارم سپس بهش میگه من یه نفرو تو صفحه مجازی میخوام ببینم چه عکس هایی گذاشته ولی صفحه اش قفله زینب میپرسه کسه که او میگه برادر آیلین و از زینب کمک میخواد زینب میگه کاری نداره که یه امانت میسازیم عکس عمه تورکانو میزاریم روش و بهش ریکوئست میدیم اونم قبول میکنه بعد عکساشو میبینیم صالحه قبول میکنه و همین کارو میکنن که به محض قبول کردن میبینن که همه عکساش از طبیعته مراد پیام میده و سلام میکنه آنها از طرف تورکان جواب میدن و صالحه از زینب میخواد ازش بپرسه که خلافی چیزی کرده یا نه مراد میگه تنها یه خلاف دارم اونم عاشق شما شدن و دلمو به شما سپرده صالحه با کلافگی میگه وای میدونستم اون عاشق پرنسس من شده! سپس ازش میخواد پاک کنه پیامارو و کلا دیگه چیزی نگن. سر میز شام مهمت به سردار میگه آیلین و برادرشو دعوت کنه برای فرداشب شام خونه شون صالحه میگه نه برادرش نیاد خودش بیاد شاید کار داشته باشه مهمت میگه شب چه کاری داره؟ و به سردار میگه دعوتشون کنه صالحه با نگرانی به زینب نگاه میکنه.فردای آن روز مصطفی و نشه پیش یه روانشناس که دختر همان پیرمردیه که نشه ازش تو بیمارستان مراقبت میکنه سپس ازش میخوان که تو این روزهای آخر زندگی پدرش بره پیشش سر بزنه بهش او اول میگه نمیخوام و ممانعت میکنه اما در آخر حرف های مصطفی روش تاثیر میزاره و به ملاقات پدرش میره. نشه وقتی از لای در آنها را میبینه لبخند رضایت بخشی میزنه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی نشاط زندگی Hayatim Nesesi

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا