خلاصه داستان قسمت ۳۶ سریال ترکی نشاط زندگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۳۶ سریال ترکی نشاط زندگی می باشید همراه ما باشید. سریال نشاط زندگی (شادی زندگی من)، داستانی زنانه است که به موضوعاتی مانند خانواده، عشق، و تلاش برای رسیدن به اهداف می‌پردازد. این سریال ترکیه ای با نگاهی مدرن به مفاهیم سنتی، توانسته است مخاطبان زیادی را جذب کند. سریال نشاط زندگی از تاریخ ۲ بهمن ماه ۱۴۰۲، روزهای زوج ساعت ۲۰:۰۰ و تکرار آن روز بعد ساعات ۱۲:۰۰، ۱۷:۰۰ از شبکه جم تی‌وی پخش می‌شود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ شبنم بوزوکلو در نقش نشه شنبکال، تولگا تکین در نقش مصطفی شنبکال، متین کوشکون در نقش مهمت شنبکال، اوغور دمیریهلوان در صالحا شنبکال، ارس شنول در نقش سردار شنبکال، گیزم کالا در نقش آیلین اوزای، ازگی تومبول در نقش تورکان شنبکال، سوریا گوزل در نقش سودا کورماز، نیسان دوکمچی در نقش زینب شنبکال، گفت اژه ییلدیزیم در نقش امره شنبکال و…

قسمت ۳۶ سریال ترکی نشاط زندگی
قسمت ۳۶ سریال ترکی نشاط زندگی

قسمت ۳۶ سریال ترکی نشاط زندگی

تورکان با کلافگی تو خیابان مونده و نمیدونه چیکار باید بکنه که سریعا یاد مراد میوفته و به اون زنگ میرنه اونم سریعا به اونجا میره تورکان با دیدن او خوشحال میشه که سریع اومده و باهم راه میوفتن که تو راه ماشین خراب میشه و مراد به تورکان میگه برو پشت فرمون دنده رو خلاص کن تا من هل بدم ماشین راه بیوفته که تورکان تو دنده عقب میزاره و مراد میوفته رو زمین و مخش جابه جا میشه بعد از روپا شدن به راهشون ادامه میدن که صالحه وقتی میبینه اونا باهم اومدن شیله جا میخوره و به تورکان میگه بیا بریم تو راه واسم توضیح میدی. تو مسیر ازش میپرسه چرا باهم بودین؟ تورکان ماجرارو واسش تعریف میکنه از طرفی مراد هم با مهمت در حال برگشته که اونجا مراد بهش میگه مصطفی تو کافه ست و مغازه نبوده مهمت جا میخوره. مصطفی و آیلین شروع کردن به خوندن که تو هم نوازی خوب پیش میرن که یکدفعه مصطفی اوج میگیره و مشتریا از اونجا میرن. مهمت به داخل میاد و به خاطر دروغی که مصطفی گفته بهش ناراحت میشه و میره. روشا به خانه خودشون برگشته که همه خوشحال شدن. مصطفی پیش پدرش رفته و سعی میکنه باهاش حرف بزنه که موفق نمیشه. عمو میاد به نشه زنگ میزنه و میگه آدرس پدرتو پیدا کردم نشه سریعا میخواد بره که روشا سعی میکنه جلوشو بگیره و میگه پشیمون میشی نرو اما او میره و مصطفی میگه منم میام و باهم میرن.

مهمت به خانواده اش میگه میخوام مغازه رو ببندم و بازنشسته بشم و از استانبول بریم تو طبیعت همگی جا میخورن بیشتر از همه صالحه و از اینکه تنهایی این تصمیممو گرفته ناراحت شده. مصطفی و نشه به اون آدرس رسیدن ولی وقتی در باز میشه میبینن که مردی درو باز کرده که چشماشو بسته و نمیتونه ببینه نشه میگه آقا بنیامین؟ او تایید میکنه و میگه نکنه فیلیس خانم هستین درسته؟ و به داخل راهنماییشون میکنه. اونجا بنیامین تعریف میکنه که چشمامو عمل کردم و همسایه مون شمارو برای پرستاری ازم معرفی کرد اونموقع آنها میفهمن ماجرا چیه و نشه لو نمیده که فیلیس نیست و به مصطفی میگه میخوام بمونم دو روز ازش مراقبت کنم اینجوری شاید درد و دل کنه و بفهمن ماجراهاییو از قدیم مصطفی اول مخالفت میکنه اما وقتی اصرارشو میبینه میگه باشه. مصطفی به خانه برمیگرده و ماجرای نشه را میگه که پیش پدرش مونده آنها جا میخورن و میگن نباید میزاشتی اما او میگه وقتی نشه بخواد کاری کنه اونو انجام میده! سپس مهمت هم از تصمیمش به مصطفی میگه که اونم جا میخوره و میگه چرا؟ که مهمت میگه میخوام استراحت کنم دیگه! فردای آن روز مصطفی با روشا حرف میزنه و دلیل طلاقشو میپرسه که او میگه من میخواستم بازیگر بشم اون میگفت نه منم گفتم من انجامش میدم اینجوری شد که طلاق گرفتیم…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی نشاط زندگی Hayatim Nesesi

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا