خلاصه داستان قسمت ۳۹ سریال ترکی نشاط زندگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۳۹ سریال ترکی نشاط زندگی می باشید همراه ما باشید. سریال نشاط زندگی (شادی زندگی من)، داستانی زنانه است که به موضوعاتی مانند خانواده، عشق، و تلاش برای رسیدن به اهداف می‌پردازد. این سریال ترکیه ای با نگاهی مدرن به مفاهیم سنتی، توانسته است مخاطبان زیادی را جذب کند. سریال نشاط زندگی از تاریخ ۲ بهمن ماه ۱۴۰۲، روزهای زوج ساعت ۲۰:۰۰ و تکرار آن روز بعد ساعات ۱۲:۰۰، ۱۷:۰۰ از شبکه جم تی‌وی پخش می‌شود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ شبنم بوزوکلو در نقش نشه شنبکال، تولگا تکین در نقش مصطفی شنبکال، متین کوشکون در نقش مهمت شنبکال، اوغور دمیریهلوان در صالحا شنبکال، ارس شنول در نقش سردار شنبکال، گیزم کالا در نقش آیلین اوزای، ازگی تومبول در نقش تورکان شنبکال، سوریا گوزل در نقش سودا کورماز، نیسان دوکمچی در نقش زینب شنبکال، گفت اژه ییلدیزیم در نقش امره شنبکال و…

قسمت ۳۹ سریال ترکی نشاط زندگی
قسمت ۳۹ سریال ترکی نشاط زندگی

قسمت ۳۹ سریال ترکی نشاط زندگی

صالحه به تورکان میگه برای فردا سردار به نظرت مرادو هم دعوت کرده؟ میاد؟ تورکان میگه من چه میدونم مامان اگه دعوتش کرده باشه میاد حتما دیگه صالحه میگه میتونی تو دعوتش کنی بیاد؟ تورکان میگه به من چه که من دعوتش کنم؟ حتما گفته خود سردار دیگه! سردار با مراد رفته بیرون که مراد تعدادیو بهش نشون میده و حرف از دعوا کردن میزنه باهاش که سردار فکر میکنه داره امتحانش میکنه و اونا هم آدم های خودشن اما بعد از کمی حرف زدن و متوجه میشه که تو دردسر افتادن. شب نشه وقتی پدرشو برمیگردونه خونه او بهش میگه که یهو یاد دخترم افتادم! نشه احساساتی میشه و میگه تاحالا ندیدیش؟ او میگه نه وقتی حرف زدی درباره اش یادم افتاد. فردای آن روز بنیامین میگه باید برم واسه پانسمان چشمم که نشه میگه خودم میبرمت و باهم میرن به بیمارستان محل کار خودش. اونجا مهمت را میبینه و میگه صبر کن باباجون کار پدرمو انجام بدم بیام باهم بریم کار تورو انجام بدم. مهمت بعد از رفتن نشه میشینه کنار بنیامین و باهاش سلام و احوالپرسی میکنه. نشه میره پیش سودا که او ازش حسابی دلخوره به خاطر محلی که برده بودتش و باعث شده بود آبروش بره نشه معذرت خواهی میکنه و میگه حاضرم هرکاری بکنم تا جبران کنم سودا میگه ممنون نمیخواد کاری بکنی دیگه.

نشه وقتی پیش مهمت برمیگرده و حرف میزنه باهاش بنیامین میگه فیلیس تویی؟ مهمت میگه نه این نشه عروس منه بنیامین میگه پس من اشتباه گرفتم ببخشید نشه صداشو تغییر میده و مهمت را از اونجا میبره و میگه واسش ماجرا چیه سپس میره پیش بنیامین و میگه من اومدم بریم دیگه. تو کافه سردار مسابقه تست خوری شروع شده و هیچکی نمیتونه ۱۵تا تست را پشت سرهم بخوره در دقیقه آخر همون افرادی که شب گذشته نزدیک بود باهاشون دعواشون بشه وارد کافه میشن و هر سه تاشون ۱۵تارو میخورن و بعد از گرفتن سکه هاشون از اونجا میرن. مصطفی وقتی به مغازه میره مهمت اونو با یه نفر آشنا میکنه و میگه ایشون صاحب جدید اینجا هستن که مصطفی جا میخوره و ناراحت میشه. تو کافه صالحه و نرمین نقشه کشیدن تا مراد را با دختری آشنا کنن که دست از تورکان برداره اما مراد از اون دختر دوری میکنه و وقتی باهم حرف میزنن تورکان نظرش جلب میشه که اون زن کیه و چی دارن میگن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی نشاط زندگی Hayatim Nesesi

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا