خلاصه داستان قسمت ۴۵ سریال ترکی رامو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۴۵ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال می‌توان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.

قسمت ۴۵ سریال ترکی رامو
قسمت ۴۵ سریال ترکی رامو

قسمت ۴۵ سریال ترکی رامو

سیبل میره پیش جهانگیر و میگه میخوام از ارث کناره گیری کنم جهانگیر میگه خیلی خوبه که چشم و دل سیری فردا میریم خیریه کارهای لازمو میکنیم ولی اینو بدون که بهت چیزی میدم بالاخره تو هم دختر من محسوب میشی. نهیر با عصبانیت میره از اونجا و به دوعو میگه تهدیدش کردی آره؟ او میگه تصمیم خودش بود، نهیر باهاش دعوا میکنه. شب بچه ها به اسکله میرن و کنار رامو و افرادش جشن میگیرن و شروع میکنن به جیگر و گوشت خوردن و آهنگ خوندن. که رامو یاد سیبل میوفته سپس باهمدیگه میخونن و میرقصن. فیدان به سیبل زنگ میزنه و میگه چخبره؟ همه چیز خوبه؟ سیبل میگه من تو بد مخمصه ای گیر مردم! اگه من این ارثو رد کنم بره رامو نمیگه تو واسه ارث اونجایی پس چرا قبول نکردی؟ فیدان میگه یه راهی پیدا میکنیم و آرومش میکنه. رامو پیش فیدان میره و بهش میگه امروز سیبلو دیدم فیدان میگه مگه قرار نبود ازش فاصله بگیری چرا رفتی؟ او میگه رفتم تا واسه همیشه تموم بشه دیگه تو قلبم خاکش کردم! بعد از کمی حرف زدن فیدان از اونجا میره. یاقوز پیش آیسل مادر تانر میره، او به یاقوز میگه که یه ریگی به کفشش داره این سیبل!

سپس بهش میگه که سیبل باید بمیره و از یاقوز میخواد بکشتش و جهانگیر چیزی نفهمه. یاقوز میره تو حیاط پیش سیبل و بهش میگه همش به خاطر رامو کاری انجام دادی دیگه بهتر نیست یخورده به خودت برسی و به خودت فکر کنی؟ بعد از کمی حرف زدن سیبل بهش میگه که امروز تهدیدم کردن! یاقوز میگه فقط جهانگیر نیست که میخواد بکشتت بیشتر از اون آیسل دیوونه شده! سیبل میگه تو از کجا میدونی؟ یاقوز میگه چون از من خواست انجام بدم سیبل میپرسه خوب الان چیکار میکنی؟ یاقوز میگه اینو دیگه تو باید حتما نقشه ای داری واسش و میره. فردای آن روز رامو و ادم هاش میرن سراغ نقشه ای که برای کورشاد کشیدن و نقشه شونو با موفقیت عملی میکنن و پولارو بانقشه دومشون میرسونن دست بچه هایی که تازه باهاشون آشنا شدن و الکی به دوعو میفهمونه که پولا تو ماشینه و تحویلش داده. تو مسیر آدم دوعو بهش زنگ میزنه و میگه بزن کنار از پشت ماشین دود میاد! اونا کنار میزنن و در پشت ماشینو باز میکنن که میبینن آتیش گرفته و فکر میکنن کل پولا داره میسوزه. این خبر به گوش کورشاد رسیده، او به جهانگیر میگه که یکی از آدمام دوعو را دیده و ازش میخواد تا کار دوعو را تموم کنه.

سیبل به بهونه آرایشگاه رفتن میره ولی تو آرایشگاه با فیدان قرار گذاشته و بهش میگه آدم هایی که آوردنم بیرون منتظرن باید اونارو دست به سر کنیم وقت زیادی نداریم!. فیدان با لباس های سیبل بیرون میره و اونا دنبالش میوفتن و میخوان جلوشو بگیرن که میبینن سیبل نیست اون. سیبل از طرفی سوار ماشین فیدان میشه و از اونجا میره. او با یه مرد در حال حرف زدنه که نهیر میره اونجا و بهش میگه داری چیکار میکنی سیبل؟ میخواستی با رامو قرار بزاری؟ او باهاش بحث میکنه و میبینه که اون مرد رامو نیست. جهانگیر با رامو و دوعو بابای یه برج قرار گذاشته اونجا جهانگیر به دوعو میگه آدم های کورشاد دیدنت و مجازاتت سرته! دوعو زانو میزنه تا جهانگیر بکشتش که جهانگیر نمیتونه و به رامو میگه انجام بده رامو اول قبول نمیکنه و میگه من آدم کش تو نیستم! دوعو میگه یه جون بهت بدهکارم کارو تموم کن بی حساب بشین، رامو با اسلحه بالاسر دوعو هستش…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی رامو + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا