خلاصه داستان قسمت ۴۷ سریال ترکی قهرمان + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۷ سریال ترکی قهرمان را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. “قهرمان” محصول سال ۲۰۱۹ میلادی است و در ترکیه مخاطبان و طرفداران زیادی دارد. سریال ترکی قهرمان Şampiyon جدیدترین سریال تولگاهان ساییشمان بازیگر محبوب ترکیه ای می باشد که دارای داستانی درام و غم انگیز می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ تولگاهان سایمشان، ییلدیز چاگری آتیکسوی و امیر اوزیاکیشیر در سریال قهرمان به ایفای نقش پرداخته اند.
خلاصه داستان سریال ترکی قهرمان
فیرات بولوکباشی ملقب به قفقاز قهرمان سابق بوکس بوده و در مسابقه قهرمانی رقیبش رو شکست میده ولی رقیب همونجا خونریزی مغزی میکنه و میمیره و این ماجرا زندگی فیرات رو زیر و رو میکنه و خونه و کار و همسرشو از دست میده و با پسرش تنها میمونه. بعد از هفت سال فیرات برای درمان پسرش که تب مدیترانه ای داره به ۶۰۰ هزار لیره نیاز پیدا میکنه و برای همین باز مجبور میشه به رینگ بره…
قسمت ۴۷ سریال ترکی قهرمان
تانسل خوشحال از این موقعیت به دومان می گوید که همه چیز همانطور که میخواسته پیش رفته. درویش بعد از رفتن او به روزگار می گوید که تانسل را زیر نظر بگیرد تا اگر اشتباهی از او سر زد کار او را هم تمام کند. موجلا وقتی به خانه می رسد، سرهات را آشفته می بیند. سرهات با عصبانیت آزمایشی را که از بیمارستان گرفته و جواب آن منفی ان را نشان موجلا می دهد و می گوید: «تو چجور زنی هستی؟ کدوم زنی همچین کاری با شوهر خودش میکنه؟! » بعد هم از خانه خارج می شود. موجلا با گریه و خواهش از او می خواهد نرود اما سرهات بدون توجه به او به راهش ادامه می دهد. کرم به باشگاه سوخته ی یامان می رود تا ببیند کسی صدمه ای دیده یا نه. میچو و نادر باز هم با او بدرفتاری می کنند و کادو از آنها می خواهد سرشان به کار خودشان باشد و بعد هم از کرم می خواهد تا کمی با هم قدم بزنند. الیسا همراه فیرات و یامان به اداره پلیس رفته و از ضیا می خواهد که دستگاه ضبط صدا را قطع کند بعد هم روبروی ماوی نشسته و می گوید: «باید طوری وانمود کنی که با پلیس همکاری میکنی. ما دیگه راهمون از درویش جدا میشه… اطلاعاتو از طریق وکیل من بهت میدم! » ماوی می گوید که اما با این کار او درویش کارش تمام می شود. الیسا می گوید که می داند و قصدش هم همین است. او بعد از صحبت با ماوی به یامان و فیرات می گوید که ماوی همه چیز را اعتراف خواهد کرد. یامان از این خبر خوشحال می شود و فیرات یاد شرط الیسا می افتد که گفته بود باید او از الیسا در مقابل درویش محافظت کند. وقتی وکیل ماوی خبر این که الیسا برای حرف زدن با ماوی در بازداشتگاه است، روزگار تعجب می کند اما چیزی در این مورد به درویش نمی گوید.