خلاصه داستان قسمت ۴ سریال ترکی گلجمال + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای قسمت ۴ سریال ترکی گلجمال را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال گل جمال (Gülcemal) یکی از موردانتظارترین سریال‌های جدید ترکی است که با استقبال فوق‌العاده‌ای پس از انتشار روبه‌رو شد. داستان سریال گل جمال حول محور شخصی به همین نام می‌چرخد. مورات اونلامیش ، ملیس سزن، ادیپ تپلی، نایلای اردونماز ، آتیلا شندیل  بیرجه آکالای مروه سوی و… بازیگران اصلی این سریال هستند.

قسمت ۴ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۴ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۴ سریال ترکی گلجمال

دوا با شنیدن پیشنهاد گلجمال به التماس های پدرش توجه نمیکنه و قبول میکنه سپس جلوی پای گلجمال زانو میزنه گلجمال به آدم هاش دستور میده خلیل ابراهیمو از زندان آزادش کنن. بعد از رفتن همه و بردن خلیل از اونجا دوا میخواد بره دنبال پدرش که گلجمال جلوشو میگیره دوا میگه فکر کردی منو میتونی اینجا نگه داری؟ تا کی؟ گلجمال میگه می خوای بدونی تا کی؟ وقتی که بمیرم! دوا میگه پس حتما میکشمت، فردا پلیس میاد منم از اینجا خلاص میشم گلجمال دستشو میبره جلو که دوا میگه من بمیرمم به تو دست نمیدم گلجمال پوزخند میزنه و میگه گوشیتو بده سپس بعد از گرفتن گوشیش از اونجا میره. مدتی میگذره اما پدر دوا همچنان پشت در حیاط نشسته و دوارو صدا میزنه و میگه دخترمو بدین من ببرم گلجمال تو حیاط به زنی که بهش میگه مادر میگه دمش گرم ایول داره میبینی! دیگه نا واسه صدا زدن و حرف زدن نداره ولی نمیتونه از بچه اش دل بکنه و بره با سنگ مدام به نرده میزنه که بهش بفهمونه من اینجام جایی نرفتم! سپس ازش میخواد یه لیوان آب ببره واسه دختره. او همین کارو میکنه اما دوا لب به آب نمیزنه و لیوان را پرت میکنه و میشکنه.

گوشی ظفر تو خونه زنگ میخوره و جا میخوره سپس به ایپک میگه که خونه و کارگاهتون آتیش گرفته. آنها به خونه شان میرن که ایپک گریه میکنه.  حال بده که طفر دلداریش میده.  او را در آغوش میگیره سپس با لبخندی به دست راست خودش یعنی امرالله نگاه میکنه و به یاد میاره که خودش به امرالله دستور آتیش زدن اونجارو داده تا بندازه گردن گلجمال. وقتی اونا به خانه برمیگردن ایپک میخواد بره پیش پلیس که ظفر میگه نه نمیخواد پلیس نمیشه من حلش میکنم. فردای آن روز مادر گلجمال میره پیش ابراهیم و بهش میگه که از اونجا بره خیالش راحت باشه که دخترش حالش خوبه اینجا اما با دیدن او جا میخوره و خلیل همون موقع از حال میره. او به نوچه های گلجمال خبر میده و ازشون میخواد ببرنش بیمارستان سریع. صدای سنگ زدن ابراهیم به نرده قطع میشه و دوا نگرانش میشه. گلجمال میره اونجا که دوا شیشه ای تو دستش پنهان کرده و به گلجمال میگه چه بلایی سر بابام آوردی؟ صداش نمیاد دیگه! او میگه فهمید نمیتونه تورو ببره رفت. گلجمال از اونجا میره و با وفا میرن به یه مزون و اونجا میگه چند دست لباس میخواستم برای یه خانم هرچیزی که یه خانم احتیاج داره میخوام دیگه.

او ازش میپرسه درباره ظاهرش یخورده بگین گلجمال میگه چشماش انگار یه دونه قهوه وسط شیر افتاده با مژده های بلند انگار بادبزنه! پوستش سفیده اون زن میگه درباره اندامش بهم بگین، گلجمال میگه مثل آهو استخون های ظریف داره کمرش باریکه سایز ۳۶ خوبه ولی کت و پالتو ۳۸ خوبه. سایز کفشم ۳۷ خوبه. یکی از خدمه ی خونه ظفر که نفوذی گلجماله به گلجمال زنگ میزنه و میگه که آتوش خانم اومده زیاد نمیتونم زنگ بزنم و بهش میگه که خانه و کارگاه ابراهیم را آتیش زدن و گفتن به همه که کار شما بوده. خبر میدن به ظفر که ابراهیم بیمارستانه و آنها به طرف اونجا راهی میشن. گلجمال وقتی این موضوع را میفهمه دستور میده تا وفا دو نفری که اون پیرمرد را زدن به درخت ببندن سپس نوچه هاش با دوتا سگ میان. انها التماسش میکنن اما گلجمال اعتنایی نمیکنه و میگه ببینم وقتی بی دفاعین جلوی این سگها چیکار میکنین و سگها و باز میکنن دوا از پنجره اونارو میبینه و با ترس به خودش میگه این مرد روانیه! مادر گلجمال به دستور خود آقا دوارو میبره به حمام اما او وقتی به اونجا میره در را به روی اونا میبنده و میگه اتفاقی میوفته که من بخوام نه اون دیوونه!…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی گلجمال + تصویر

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا