خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی بچه

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی بچه را مطالعه می کنید. سریال بچه (Çocuk) به کارگردان سرکان بیرینجی محصول سال ۲۰۲۰ ترکیه می باشد. این سریال در ۱۸ قسمت ۱۲۰ دقیقه ای به سفارش تلویزیونی دولتی Star ساخته شده که با استقبال زیادی از تماشاگران این شبکه مواجه شده است.

قسمت ۵۶ سریال ترکی بچه
قسمت ۵۶ سریال ترکی بچه

خلاصه داستان سریال بچه

یک مادر بنام آکچا (مروه چاعیران) که خود دختر یک زن فاحشه می باشد به دلیل اینکه برای پسرش زندگی خوبی فراهم کند ، از مادر بودنش دست می کشد او پسرش را به شعله (جیدا آتش) که عروس یک خانواده ثروتمند می باشد می دهد و او به آکچا قول می دهد برای پسر یک عمر مادری کند و نام بچه را افه می گذارد. در حالی شعله این بچه را مثل فرزند خود بزرگ کرده و در حقش مادری می کند اما با بدنیا آمدن فرزند خود همه چیز عوض می شود. در نهایت مادر شوهر او ، آسیه (نازال کسال) نیز رازی دارد که اگر افشا شود زندگی همه زیر رو می شود

خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی بچه

حسن به خانه می آید و قصد دارد که با آسیه خصوصی صحبت کند. زینب که خبرچین است، پنهانی پشت در اتاق می رود تا حرفهایشان را بشنود. امینه نیز پشت در می‌ایستد. حسن به آسیه میگوید که دوست صمیمی پدرش را پیدا کرده و فهمیده است که پدرش فرد ثروتمندی بوده است و احتمال دارد که بخاطر اموالش او را کشته باشند. او باز هم از آسیه در مورد پدرش سوال میکند و از او برای آخرین بار میخواهد که اگر چیزی میداند به او بگوید. اما آسیه باز هم اظهار بی اطلاعی میکند. امینه از شنیدن پولدار بودن پدر حسن خوشحال شده و پشت در می‌رقصد. حسن از اینکه سرنخی پیدا نکرده، کلافه شده و از خانه بیرون می رود. ذهن آسیه بابت حرفهای حسن درگیر می شود.در خانه، آکچا در خواب کابوس میبیند و از خواب می پرد. افه به اتاق آکچا می آید و میخواهد او را آرام کند. آکچا خوشحال شده و افه را بغل میکند و برای او قصه میگوید. شعله به اتاق می آید و از دیدن این صحنه حرصش میگیرد و افه را به اتاقش برمیگرداند. او وقتی میبیند که علی کمال دم اتاق آمده، شروع به محبت کردن به افه میکند و برای او قصه‌ میگوید تا توجه علی کمال را جلب کند.

سپس پیش علی کمال می رود و خودش را به مریضی می زند تا از این طریق بتواند آکچا را عامل ناراحتی و استرس خودش نشان بدهد. اما علی کمال باز هم به این خواسته شعله اهمیت نمی‌دهد، و از او میخواهد که به بودن آکچا در این خانه عادت کند. صبح، آسیه در شرکت وکیل را صدا می زند و از او میخواهد که تمام پرونده های خرید و فروش املاک سالهای اخیر را برای او بیاورد. او وکیل را تهدید میکند که اگر به کسی و مخصوصا به علی کمال چیزی بگوید، او‌ را خواهد کشت. آسیه در بررسی پرونده ها، اسمی از علی به عنوان فروشنده نمی‌بیند و خیالش از اینکه احتمال ذهنی اش اتفاق نیافتاده، راحت می شود. وکیل حسن، پرونده فروش املاک علی را برای حسن می آورد. حسن میبیند که علی، تمامی اموالش را به دیگران فروخته است و مشکلی در کار او وجود ندارد. با این حال نسبت به این کار پدرش تعجب میکند. او سپس پیش دوستانش می رود و خبر میدهد که وکیلش، فردی را که کارهای کثیف علی کمال را انجام میدهد پیدا کرده است. او نقاشی چهره آن فرد را نشان میدهد و میگوید که هرطور شده باید او را پیدا کنند.

زینب به خانه پیش شعله می رود و او را نصیحت میکند که هر طور شده، خودش را به علی کمال نزدیک کند. او میگوید که شعله باید به افه محبت کند تا اعتماد علی کمال را جلب کند. شب، حسن به خانه آمده و به آسیه در مورد تحقیق املاک پدرش میگوید. آسیه، پرونده را نگاه میکند و از دیدن آنها شوکه می شود‌. او متوجه می شود که کاسه ای زیر نیم کاسه است. نیمه شب وقتی حسن خواب است، آسیه پرونده را برداشته و بررسی میکند. روز بعد، حسن و دوستانش در خیابان ایستاده اند که حسن متوجه فردی می شود که او را تعقیب کرده است. او و دوستانش، آن مرد را گیر انداخته و سوار ماشین میکنند تا از او اعتراف بگیرند. آن مرد میگوید که برای فردی به نام صدو نژاد کار میکند و او همان فردی است که در نقاشی کشیده شده است. حسن از او میخواهد که آنها را پیش صدونژاد ببرد. در شرکت، آسیه با وکیل صحبت کرده و میگوید که تمامی اموالی که علی به شخص دیگری فروخته، رضا خریداری کرده است. وکیل تایید میکند، اما مورد غیر قانونی در کار نمیبیند. یکی دیگر از کارکنان شرکت، حرفهای آنها را می شنود و پنهانی با شماره ای تماس گرفته و این خبر را میدهد. آسیه دوباره پرونده ها را به دقت بررسی میکند و متوجه می شود که تاریخ سندها، بعد از مرگ علی است و امضای او جعل شده است. او در دل خود، به شدت از رضا عصبانی می شود.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا