خلاصه داستان قسمت ۵۸ سریال ترکی رامو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۵۸ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال می‌توان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.

قسمت ۵۸ سریال ترکی رامو
قسمت ۵۸ سریال ترکی رامو

قسمت ۵۸ سریال ترکی رامو

حسن تو اتاقه و دکتر روانشناس باهاش درباره از دست دادن عزیزانش صحبت میکنه تا حالش بهتر بشه و بتونه حرف بزنه حسن فقط به یه گوشه زل زده. چند روز قبل، سیبل سوار ماشینش میشه و از خونه جهانگیر با خوشحالی بیرون میزنه. تو اسکله همگی سر میز نشستن و دارن با خوشحالی غذا میخورن و جشن گرفتن که شاهین و دوعان میرن کشتی بگیرن همگی میخندن و نگاه میکنن که سیبل به اونجا میره و به رامو میگه میشه حرف بزنیم؟ سپس ازش میخواد فقط گوش کنه که رامو میگه نه تو گوش کن سیبل! جهانگیر با وکلاش از کلانتری بیرون اومده و به طرف خانه برمیگرده. تو راه به دوعو زنگ میزنه و میگه رامو کجاست او میگه با خانواده اش تو اسکله، جهانگیر میگه همشونو بکش تا درس عبرت بشه دوعو میگه زن و بچه هم هست بابا! جهانگیر میگه گفتم همه! دستیار دوعو با لقب گوریل ازش میپرسه همه رو میکشیم؟ دوعو میگه به بچه ها بگو یه تیر به طرف زن و بچه ها شلیک کنن با من طرفن! رامو به سیبل میگه من که گفته بودم به قدرتی که تکیه کردی حمله و نابودش میکنم ولی اونو انتخاب کردی دیگه اومدی چیو بگی؟ سیبل میخواد حرفبزنه که دوعو و ادم هاش از راه میرسن و به طرف رادیو شلیک میکنه و میگه که جهانگیر منتظر جنازته!

فکر کردی به این راحتی میتونی بندازیش تو زندان؟ سپس یه تیر هوایی میزنه و میگه بهت یه شانس میدم زن و بچه ها برن همان موقع اونارو حشمت به طرف کشتی میبره. آنها باهم درگیر میشن که نوری به افرادش زنگ میزنه و میگه سریع به اسکله بیاین بهمون حمله کردن! دوعان میگه اینجوری نمیشه میرم ماشینو آماده کنم که تو مسیر تیر میخوره بقیه هم دنبالش میرن که شاهین هم تیر میخوره و حسن هم به بازوش میخوره آنها با بدبختی به طرف کشتی میرن و از اونجا دور میشن. دوعان وضعیتش اصلا خوب نیست که نوری میگه ما یه جایی داریم که امنه میریم اونجا رامو تشکر میکنه. دوعو با کلافگی به حشمت زنگ میزنه تا ببینه کجا میرن که متوجه میشن گوشیشو تو اسکله انداخته جهانگیر به دوعو زنگ میزنه که با فهمیدن ماجرا ازش میخواد سریع پیداش کنه. نهیر و آیسل با دیدن جهانگیر خوشحال میشن که جهانگیر میگه منو به راحتی نمیتونن از پا دربیارن. آنها میپرسن کار کی بوده؟ جهانگیر میگه رامو و یاقوز باهم نقشه کشیده بودن.

رامو و بقیه به بیمارستان خصوصی نوری رسیدن و دکترها در حال انجام کارهای لازمن. فیدان به سیبل میگه برو همه چیزو به راموبگو که دیگه برنگردی به جهنم جهانگیر اما سیبل میگه من باید برم اینجوری میفهمم که میخوان چیکار کنن رامو میره پیششون و میگه چی میخواستی بگی؟ چرا اینجایی هنوز؟ سیبل میگه هیچی سپس بعد از کمی بحث از اونجا میره. یاقوز و فیکو پیش همن و درباره جهانگیر که تو زندان افتاده حرف میزنن که جهانگیر به فیکو زنگ میزنه و اونا جا میخورن. جهانگیر میگه واسه سر یاقوز و رامو جایزه گذاشتم هرکی موفق بشه تمام کارهای وهاب به اون سپرده میشه گوشی رو اسپیکر بوده و بعد از قطع تماس به طرف هم اسلحه میگیرن و فیکو میگه الکی تلاش نکن به کمک تو میتونم به اسکله های وهاب برسم. نهیر را پدرش حرف میزنه و او میگه زخمی که به بیمارستان آوردن همش نقشه من بود تا با خود واقعیت روبرو بشی نهیر جا خورده و با گریه میگه با این مارت باعث شدی من استعفا بدم! اونا باهم کمی حرف میزنن و جهانگیر در آخر میگه تو خون من تو رگهاته تو دختر منی!……

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی رامو + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا