خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی بچه

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی بچه را مطالعه می کنید. سریال بچه (Çocuk) به کارگردان سرکان بیرینجی محصول سال ۲۰۲۰ ترکیه می باشد. این سریال در ۱۸ قسمت ۱۲۰ دقیقه ای به سفارش تلویزیونی دولتی Star ساخته شده که با استقبال زیادی از تماشاگران این شبکه مواجه شده است.

قسمت ۶۳ سریال ترکی بچه
قسمت ۶۳ سریال ترکی بچه

خلاصه داستان سریال بچه

یک مادر بنام آکچا (مروه چاعیران) که خود دختر یک زن فاحشه می باشد به دلیل اینکه برای پسرش زندگی خوبی فراهم کند ، از مادر بودنش دست می کشد او پسرش را به شعله (جیدا آتش) که عروس یک خانواده ثروتمند می باشد می دهد و او به آکچا قول می دهد برای پسر یک عمر مادری کند و نام بچه را افه می گذارد. در حالی شعله این بچه را مثل فرزند خود بزرگ کرده و در حقش مادری می کند اما با بدنیا آمدن فرزند خود همه چیز عوض می شود. در نهایت مادر شوهر او ، آسیه (نازال کسال) نیز رازی دارد که اگر افشا شود زندگی همه زیر رو می شود

خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی بچه

رضا متوجه می شود که حسن، فردی که برای او کار میکند را شناسایی کرده و دنبال اوست. رضا سریع به پارکینگ بیمارستان پیش افرادش می رود و با آن مرد بخاطر اینکه مراقب نبوده و لو رفته است، دعوا میکند. سپس از او میخواهد که مدتی خودش را پنهان کند و آفتابی نشود. حسن نیز به پارکینگ می آید تا سوار ماشینش شود. او آن مرد را میبیند و شناسایی میکند. سپس سریع سراغش رفته و به همراه دوستانش، به شدت او را کتک می زند تا از او حرف بکشد. رضا از دور این صحنه را می‌بیند و جلو می آید و خودش را شاکی نشان میدهد. آن مرد رضا را لو نمی‌دهد. آقا شاهین به خانه پیش امینه و زینب می رود. آنها برای شاهین میز پذیرایی آماده کرده و همگی برای شام می نشینند. در اخبار، عکس شاهین پخش شده و به عنوان کلاهبردار فراری معرفی می شود. شاهین هول می شود، اما زینب و امینه که سرگرم هستند، تلویزیون را نمی‌بینند. افه به هوش می آید و میگوید برای اینکه پدر و مادرش با هم بخاطر او دعوا نکنند، از خانه رفته است. علی کمال و شعله ناراحت می شوند. آکچا و حسن عصبی شده و تصمیم دارند هر طور شده پسرشان را پس بگیرند و زندگی جدیدی را برای او فراهم کنند. حسن وقتی متوجه می شود که آکچا بخاطر تهدید علی کمال به پیشنهاد ازدواج او جواب رد داده بود، خوشحال و آسوده می شود و به آینده اش با آکچا امیدوار می شود.
وکیل پیش علی کمال و شعله می آید تا در مورد پرونده حضانت افه صحبت کنند. شعله می‌گوید که روز فرار افه، آکچا مراقب او بوده و بخاطر این کوتاهی شاید بتوانند حق حضانت را به او ندهند. او از علی کمال میخواهد که پیامهای آکچا را به عنوان مدرک نشان بدهد. علی کمال هول شده و میگوید که آنها را پاک کرده است. حسن و آکچا، وکیل را از دور می‌بینند و از تلاش علی کمال برای نگه داشتن افه، عصبی می شوند و با آنها بحث میکنند.

شاهین که قصد دارد هرطور شده به بهانه ای شب را خانه امینه بماند، موفق نمی شود. او ساک همراه خودش را که داخلش پولهای دزدی است، پیش امینه و زینب میگذارد و میگوید که فردا ساک را از آنها میگیرد. بعد از رفتن او، امینه و زینب از روی کنجکاوی، به سرعت سراغ ساک می روند تا محتویات داخل آن را ببینند. آنها به سختی و با تلاش، رمز ساک را پیدا کرده و بعد از دیدن دلارهای داخل ساک، شوکه و خوشحال می شوند. آنها شب، ساک را بغل کرده و کنار هم میخوابند. صبح، افه از بیمارستان مرخص شده و او را به خانه می برند. دوست قدیمی علی که حسن او را دیده بود، در روزنامه خبر گم شدن افه و پیدا شدن او توسط رضا را میخواند. او با دیدن اسم رضا،به یاد می آرود که رضا نیز از دوستان علی بوده و شاید از او خبری داشته باشد. امینه و زینب تصمیم میگیرند مقداری از پولها را از بسته پولها بردارند تا شاهین نیز متوجه نشود.

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا