خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال ترکی تازه عروس yeni gelin + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال ترکی تازه عروس می باشید. برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکی تازه عروس، سریال کمدی و محبوب است که پخش خود را در سال ۲۰۱۷ از شبکه Show Tv ترکیه آغاز کرد و در طول ۳ فصل در سال ۲۰۱۸ به اتمام رسید. این سریال پرطرفدار اکنون با دوبله فارسی پخش خود را در شبکه جم تی وی آغاز کرده است. این سریال از تاریخ ۱۹ شهریور ماه ۱۴۰۱ هرشب راس ساعت ۲۲:۰۰ شروع می شود. این سریال دربرگیرنده ی صحنه های خنده دار و بعضا احساسی هست. این قصه ی یک دختر شهرنشین وجوان است که عاشق پسری قبیله نشین از منطقه ی آنادولی ترکیه میشود و عروس آنها میشود…

قسمت ۶۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶۴ سریال ترکی تازه عروس

خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال ترکی تازه عروس

شیرین با مادربزرگ ذوقی و ناخدا شوقی و ادریس در حال یخ در بهشت خوردن هستن که ذوقی درباره ادریس با شیرین صحبت میکنه که شیرین شوکه میشه و میگه این؟ آخه نگاهش کن مامان بزرگ! همش دماغه! نه من نمیتونم دیگه هم حرفشو نزنین ذوقی قبول میکنه و برای گردش از اونجا میرن کامیلا به خانه سنگی قلندر رفته و تنهایی در حال خوشگذرونی هست و به جمیل میگه بدو دیگه کی گوشتها درست میشه؟ گرسنمه! جمیل میگه اگه قلندر خان بفهمه منو میکشه بزار من برم اما کامیلا میگه عجب دوست ترسویی هم پیدا کردم واسه خودم! همان موقع گوشیشو چک میکنه و فیلمی که هووها واسش فرستادن را میبینه و میخنده. آسوده تو اتاق بلا بهش میگه مشکل کجاست؟ با هازار مشکل داری؟ بلا میگه نه ما خیلی خوشبختیم هیچ مشکلی نداریم، آسوده میپرسه با مادرشوهرات؟ بلا میگه هست ولی کوچولو اصلا واسه اون نیست! آسوده میگه قلندر خان؟ بلا میگه نه بابا قلندر که عالیه چون هیچ وقت با عشق ازدواج نکرده و عاشق نشده نمیتونه با عشق مخالفت کنه خیلی طرفدارشه آسوده میگه پس مشکل چیه؟ بلا میگه همین دیگه ازت میخوام که نزاری بابا قلندر عاشقت بشه چون رفتی تو چشمش! قلندر از تو حیاط جلوی پنجره اتاق بلاست و صداش میزنه و میگه با آسوده خانم کار داره. سپس او را به صرف یه شام دعوت میکنه. آسوده قبول میکنه ولی میگه با هازار و بلا. کامیل میشنوه و میگه خیر باشه فامیل شب قراره شام جایی بریم؟ قلندر با کلافگی میگه آره. زن های قلندر میان و عایشه میگه خیر باشه آقا قراره شب جایی برین؟ قلندر میگه بله شام البته من و با آسوده خانم، بلا و هازار و کامیل. عایشه میگه خوب ما هم میایم البته من فقط همراهی میکنم چیزی نمیخورم اما قلندر میگه نه شما خودتون واسه خودتون شام درست کنین.

آسیه میگه وقتی همه خانواده بلا هست مادر شوهرش نباشه؟ قلندر میگه اگه دعوت شده بود میتونست بیاد ولی دعوت نشده! فرهاد تو آخور نشسته و داره عکس های شیرین را میبینه که دیلان به اونجا میره و وقتی عکس شیرین را میبینه کلافه میشه و فرهاد را صدا میزنه، فرهاد میگه شیرینم! ولی وقتی دیلان را میبینه جا میخوره دیلان میگه شیرین نداریم دیلان تقدیمتون کنم؟ سپس باهاش حرف میزنه و میگه هنوز امید داری؟ میدونم سخته ولی یه روزی میرسه که دست یکی دیگه را جلوت میگیره یه کی دیگه را دوست داره اون موقع ست که نابود میشی داداشم راست میگفت که بزوک ها همینن همشون مثل همن! فرهاد تصمیم قطعی میگیره و انبار مسلم میره و به باران میگه که مبارکه دیگه واسه همیشه شیرینو از زندگیم پاک کردم و میره، باران خوشحال میشه. کامیلا به جمیل میگه آهنگ مورد علاقه قلندر بزار و به محض گوش دادنش از جاش بلند میشه و شروع میکنه به رقصیدن و به جمیل میگه بیا برقص خوش بگذرونیم. قلندر و کامیل با هازار و بلا و آسوده خانم به خانه سنگی میرن. وقتی میرسن هازار آهنگ از خانه میشنوه و به قلندر میگه کسی خونه ست؟ یعنی کیه؟ قلندر میگه این که آهنگ منه! سپس به طرف داخل میرن که کامیلا را در حال رقص با جمیل میبینن. آنها همگی شوکه شدن که کامیل با عصبانیت میگه اینجا چخبره؟ دارین چیکار میکنین؟ قلندر به جمیل میگه اینجا تو خونه من با آهنگ من داری چه غلطی میکنی؟ جمیل میگه همه چیزو تعریف میکنن و فرار میکنه. قلندر دنبالش میره و کتکش میزنه.تو آشپزخانه آفت غذا درست کرده که عایشه آب از لب و لوچه اش آویزون میشه ولی میگه من نمیخورم بعد از چند دقیقه مادر آسیه میاد و معتبر و عایشه تلافی روزهایی که کارادنیز بودن و بهشون استرس میداد تا نتونن چیزی بخورن را سرش درمیارن.

ذوقی میگه دخترم آسیه کجاست معتبر فیلم بازی میگنه و میگه حتما اتاقش گریه میکنه قلندر خیلی اذیتش میکنه اگه من جاش بودم به عموم زنگ میزدم منو ببره کارادنیز با خودش. ناخدا شوقی و ذوقی میرن اتاق آسیه تا باهاش حرف بزنن. شیرین جلوی ادریس را میگیره و میگه تو کجا؟ این یه مسئله خانوادگیه! ادریس میگه بالاخره منم جزء خانواده میشم دیگه در آینده! شیرین بهش میگه که خودشو دخالت نده و با بی اعتنایی میره داخل اتاق مادرش. ناخدا شوقی میگه باید با ما برگردی که شیرین میاد و میگه دعوا تو این عمارت عادیه اگه روزی ۴بار باهم دعوا نکنن روزشون شب نمیشه! ناخدا شوقی وقتی اینو میشنوه قبول میکنه که آسیه را با خودش نبره. جمیل از کتک هایی که خورده پاهاش درد گرفته از طرفی کامیلا میخنده و به خاطر خوردن نوشیدنی مهربون شده و با کامیل خوب فرار میکنه و ابراز احساسات میکنه که قلندر جا میخوره و به آسوده میگه یه نیشگون ازم بگیرین ببینم خوابم یا نه! تا حالا کامیلا خانم را اینجوری ندیده بودم! کامیلا قربون صدقه کامیل میره و همگی میخندن. کامیلا یهو چیزی را رو هوا میبینه و میگه اون چیه؟ قلندر میگه وای اون مادر خونده منه! معلوم نیست بابام چه مصیبتی الان تو عمارت درست کرده! آنها میخندن. میستیک میخواد بره بخوابه که عایشه جلوشو میگیره و میگه کجا؟ میستیک میگه میخوام برم بخوابم! عایشه میگه نه باید بری آشپزخانه واسم خوراکی بیاری میستیک میگه کلی واست خوراکی آوردم که! چرا سیر نمیشی؟ خسته شدم دیگه! عایشه میگه اگه نیاری هرچی دیدی از چشم خودت دیدی سپس با تهدید ازش میخواد تا مواد غذایی را واسش بیاره…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی تازه عروس yeni gelin

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا