خلاصه داستان قسمت ۶ سریال ترکی گلجمال + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای قسمت ۶ سریال ترکی گلجمال را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال گل جمال (Gülcemal) یکی از موردانتظارترین سریال‌های جدید ترکی است که با استقبال فوق‌العاده‌ای پس از انتشار روبه‌رو شد. داستان سریال گل جمال حول محور شخصی به همین نام می‌چرخد. مورات اونلامیش ، ملیس سزن، ادیپ تپلی، نایلای اردونماز ، آتیلا شندیل  بیرجه آکالای مروه سوی و… بازیگران اصلی این سریال هستند.

قسمت ۶ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۶ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۶ سریال ترکی گلجمال

ظفر پهلوان وقتی با گلجمال روبرو میشه شروع میکنه به تحقیر کردنش و با دیدن اموالش میگه همه ی اینا دزدیه! ماشین دزدی، خونه دزدی! تو هرچی هم بدزدی به مصطفی پهلوان نمیرسی! نمیتونی کسیو پیدا کنی که مثل من مصطفی را دوست داشته باشه کسی عاشق تو نمیشه! و با این حرفا سعی میکنه عصبانیش کنه سپس میگه دوارو زندانی کردی که عاشقت بشه؟ اونم به زور؟ گلجمال باعصبانیت میگه من به عشق کسی احتیاج ندارم، ظفر بهش میگه میخوام دوارو ببینم گلجمال اجازه نمیده او هرچی میگه گلجمال نظرش عوض نمیشه در آخر دست رو نقطه ضعفش میزاره و میگه میخوام مثل دوا به پات بیوفتم و التماست کنم؟ نقشه ات اینه؟ گلجمال برای اینکه بهش ثابت کنه اینجوری نیست به وفا میگه فقط دو دقیقه. ظفر از پشت پنجره پیش دوا میره او خوشحال میشه و میگه میدونستم میای اینجا دنبالم منو میبری دیگه از اینجا آره؟ ظفر میگه نمیشه همینم به زور گذاشت دو دقیقه بیام پیشت. او حال پدرشو میپرسه که ظفر میگه تو آی سی یو بستریه و میگه که خونه و کارگاهشونو گلجمال آتیش زده سپس بهش یه کیسه میده و از اونجا میره. بعد از رفتن ظفر گلجمال میره پیش دوا که او میگه همه چیزمو گرفتی! و باهاش دعوا میکه و میگه تو چی میخوای از جون من؟ و دکمه لباسشو باز میکنه و میگه بیا به چیزی که میخوای برس ولی بعدش بزار من از اینجا برم!

گلجمال دستشو میگیره و دکمه لباسشو میبنده و بهش میگه با من بیا. دوا فکر میکنه میخواد بزاره بره و پشتش راه میوفته اما آنها به یه اتاق تو عمارت میرن و گلجمال میگه اینجا دیگه اتاق توعه هروقت کار داشتی بهشون بگو واست انجام میدن دوا میگه این یعنی نمیزاری برم گلجمال میگه نمیزارم بری او ازش میخواد حداقل آدم هاش ببرنش پدرشو ببینه بعد برگردن اما گلجمال میگه نمیشه بریم تورو ازم میگیرن و میره. ظفر به خانه میرسه که به آرمان میگه خیلی منو ترسوندی آرمان میگه چرا؟ اون ادم اونجوری که میگفتی اصلا نبود خیلی متمدنانه باهام رفتار کرد ظفر میگه ذهنتو شستشو داده آره؟ آرمان میگه نه ولی چیزی که دیدم با چیزی که گفتی فرق داشت ای ک به اونجا میاد و میگه چیشد؟ ظفر میگه نتونستم بیارمش ایپک میگه چرا؟ و میخواد خودش بره که ظفر میگه اون اونجا زندانی نیست خودش میخواد اونجا بمونه ایپک جا میخوره و میگه یعنی چی؟ ظفر میگه شاید اونم ازش خوشش اومده ایپک کلافه میشه.

دوا با دیدن شمع فکری به سرش میزنه و اتاق را آتیش میزنه از طرفی با دودی که از اتاق میره بیرون همه اونجا جمع میشن که او از پنجره به حیاط میره و موفق میشه خودشو به در پشتی عمارت برسونه. او تو مسیر چون پا برهنه ست یکی از پاهاش زخم میشه و لنگ لنگان از در به باغ بیرون از عمارت میره. گلجمال و بقیه در را میشکنن و وارد اتاق میشن که با دیدن پنجره میفهمن فرار کرده. همگی تو حیاط در حال گشتن دنبال دوا هستن. گلجمال میبینه در حیاط پشتی بازه او از اونجا بیرون میره و یا دیدن دوا ازش میخواد سرجاش بمونه و نره دوا با دیدنش اسلحه ای که ظفر تو کیسه بهش داده بود را به طرفش میگیره و ازش میخواد جلو مره اما گلجمال آروم آروم جلو میره که دوا شلیک میکنه و گلجمال با زانو رو زمین میوفته دوا شوکه شده و بهش چشم دوخته…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی گلجمال + تصویر

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا