خلاصه داستان قسمت ۷۳ سریال ترکی تازه عروس yeni gelin + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۷۳ سریال ترکی تازه عروس می باشید. برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکی تازه عروس، سریال کمدی و محبوب است که پخش خود را در سال ۲۰۱۷ از شبکه Show Tv ترکیه آغاز کرد و در طول ۳ فصل در سال ۲۰۱۸ به اتمام رسید. این سریال پرطرفدار اکنون با دوبله فارسی پخش خود را در شبکه جم تی وی آغاز کرده است. این سریال از تاریخ ۱۹ شهریور ماه ۱۴۰۱ هرشب راس ساعت ۲۲:۰۰ شروع می شود. این سریال دربرگیرنده ی صحنه های خنده دار و بعضا احساسی هست. این قصه ی یک دختر شهرنشین وجوان است که عاشق پسری قبیله نشین از منطقه ی آنادولی ترکیه میشود و عروس آنها میشود…

قسمت ۷۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۷۳ سریال ترکی تازه عروس

خلاصه داستان قسمت ۷۳ سریال ترکی تازه عروس

گوکان و خان با بلا و هازار تو کافه نشستن و با آنها درد و دل میکنن. گوکان به بلا میگه تو دست و بالت دوستی مثل خودت نداری؟ با اخلاقیات خودت؟ بلا میگه چرا یکی هست و اسمشو میگه. آنها تعجب میکنن و میگن چی؟ بلا میگه شوخی کردم تنها دوستای صمیمی و جون جونیم آفت و نازگلن! آنها با کلافگی میگن ای بابا اینم شانس ماست! نازگل به اتاق آفت میره تا دوباره دعوا کنه باهاش که میبینه با غصه نشسته و داره گریه میکنه نازگل میگه تو چرا اینجوری؟ واسه گوکان داری گریه میکنی؟ سپس آفت باهاش درد و دل میکنه و میگه که به این راحتیا نیست تو اصلا میدونی من از کی اونو دوست دارم؟ نازگل میگه معلومه دیگه ۱ سال از وقتیکه باهاش ازدواج کردی، نکنه خیلی وقته؟ آفت میگه آره ۳ ساله و واسش تعریف میکنه که چجوری و از کی دوسش داره. آفت میگه من تمام مدت همه ی خواستگارامو رد میکردم چون گوکان دوست داشتم و وقتی بهم گفتن داره میاد خواستگاریم خیلی خوشحال شدم گفتم اونم منو دوست داره ولی اشتباه میکردم نازگل میگه چرا؟ آفت میگه چون سه روز بعد از ازدواج رفت سربازی نگفت یخورده پیش زنم بمونم سریع رفت سربازی! وقتیم که اومد مامان عایشه ولمون نکرد! وقتیم که بهش گفتم بریم خونه جدا زن خونه اش بشم، مادر بچه‌هاش بشم اینجوری کرد من اشتباه کردم؟ نازگل باهاش گریه میکنه و همدردی میکنه. کامیلیا با کامیل در حال حرف زدنه که بهش میگه به قلندر خان زنگ بزن ببین چخبره اونجا کامیل میپرسه واسه چی؟ کامیلا میگه آخه دخترمونم پیش اوناست. کامیل زنگ میزنه به قلندر و از اوضاع میپرسه و میگه زن هات اومدن پیشت اونجان؟ قلندر میگه آره اومدن ولی کم موندن زود رفتن کامیل میگه چی؟ واقعا؟ سپس بعد از کمی حرف زدن قطع میکنن. ترکمن پیش کامیلا میره و ازش کمک میخواد و میگه بابام داره منو شوهر میده کامیلا میگه خوب مشکلش کجاست؟ او که دوست داشتی شوهر کنی؟

ترکمن میگه میخواد به حسن کور بده خوب اون اصلا منو ندیده اگه بعدا چشمش خوب بشه و منو نخواد چی؟ کامیلا میگه قبلا دیده دیگه همونی تغییر نکردی که! جمیل پیش قلندر میره و میگه مهموناتون دوباره اومدن او میگه باز کیا اومدن؟ پسرهای قلندر پیشش میرن تا ببینن چیشد! قلندر میگه هیچی مادراتون رفتن آنها جا میخورن و میگن چی؟ کی؟ کجا؟ ما فکر کردیم باهم حرف میزنین و اوکی میشین حل میشه مشکل! اما قلندر میگه چه حرفی آخه؟ مگه ندیدین چه سر و وضعی داشتن! با حرف زدن درست میشن مگه؟ انها میگن حالا مامانا به خاطر آسوده خانم اونجوری شدن! زن های ما چیشدن؟ گوکان میگه لااقل فهمیدیم زن ها چه ۷ ساله چه ۷۰ ساله اینجورین! سپس قلندر میگه میخوام با خیال راحت بگیرم بخوابم اما خان میگه چی؟ مگه قلندر خان این موقع میخوابه؟ اصلا نمیشه پاشو بریم یه جا ! و آنها تصمیم میگیرن تا قلندر را ببرن به کاباره. هووها را به کاباره بردن و سر یه میز پر از تنقلات می نشانند. آنها فکر میکنن قلندر این کارو کرده و با خودشون میگن نه به اون عصبانیت و فرار کردنش نه این که فرستاده دنبال ما تا به اینجا بیارمون! و میخندن و عایشه میگه گفتم آقا ازمون خوشش میاد! آنها همونجوری که در حال خوردن و رقصیدن تو سر جاشون هستن فردی به نام ماهور خان به اونجا میره و کنار عایشه میشینه. آنها جا میخورن و میگن تو کی هستی؟ برو از اینجا ما منتظر آقامون هستیم و کمی باهاش بحث میکنن ماهور میگه چی میگین؟ من شمارو آوردم اینجا! آنها میخوان از اونجا برن که اسلحه به طرفشون میگیره و میگه سرجاشون بشینن٬

شیرین تو اتاقش هندزفری گذاشته تو گوشش و آهنگ گوش میده که باران اونو نگاه میکنه ترکمن وارد اتاق میشه و یکراست با دیدن باران به طرفش میره و یقه اش را میگیره سپس مشتی تو صورتش میزنه. شیرین جلوی ترکمن را میگیره و میگه من و باران باهمیم! چند وقتی میشه و داداش هازار با زن داداشمم خبر دارن! ترکمن شوکه میشه و میگه جا خوردم واقعا و ازش میپرسه چجوری تونستی ؟ به منم یاد میدی؟ آنها بعد از کمی حرف زدن ترکمن از شیرین میخواد تا پول بهش قرض بده شیرین میگه چقدر میخوای عمه جون؟ ترکمن میگه  ۳۰ هزارتا شیرین جا میخوره و میگه من این همه پولو از کجا بیارم؟ ترکمن میگه بخوای میتونی جور کنی! شیرین تو فکر فرو میره. ماهور از آنها میخواد تا واسش برقصن آنها از ترس اسلحه ای که به طرفشون گرفته شروع میکنن به رقصیدن که آسیه میگه ما بریم دستشویی آرایشمون. تمدید کنیم عطر بزنیم و بیایم ماهور قبول میکنه و میگه خوب کاری میکنین. آنها به سرویس میرن که میبینن پنجره نداره که فرار کنن سپس از آنجا در میرن. وقتی از کاباره بیرون میان با قلندر خان و پسرهاشون روبرو میشن. آنها شوکه میشن و میگن اینجا چیکار میکنین؟ قلندر میگه باز ازتون غافل شدم اومدین اینجا؟ و میخواد به عمارت برگردونه اونارو که ماهور به اونجا میاد و میگه اینا زن های منن کجا؟ قلندر میگه چی؟ زن های تو هستن؟ و باهمدیگه کمی دعوای لفظی میکنن و باهمدیگه درگیر میشن. عایشه و آسیه و معتبر هم از فرصت استفاده میکنن و شروع میکنن به کتک زدنش!……

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی تازه عروس yeni gelin

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا