خلاصه داستان قسمت ۷۹ سریال ترکی اسم من ملک + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۹ سریال ترکی اسم من ملک را می خوانید. با ما همراه باشید. سریال ترکی اسم من ملک یکی از سریال های غم انگیز شبکه ت ر ت می باشد که پخش خود را دوباره شروع کرده است‌. این سریال دارای ژانر درام می باشد که چه در ترکیه و چه در دیگر کشورها دارای طرفداران زیادی می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Nehir Erdogan ،Kutsi Kutsi ،Mustafa Mert Koç ،Rabia Soyturk ،Mehmet Çevik ،Kaan Çakir ،Ece Ozdikici ،Ulvi Kahyaoglu ،Nizam Namidar ،Zeyno Eracar ،Muharrem Türkseven ،Hande Kaptan.

قسمت ۷۹ سریال ترکی اسم من ملک

خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک

نجات که از طرف همسرش بطور ناگهانی ترک شده بود به تنهایی از دخترش نگهداری میکرد و برای این که اونو ناراحت نکنه گفته بود مادرت در یه ماموریت در افریقاست و از زبان اون برای دخترش نامه مینوشت ولی متوجه شد که دخترش بشدت انتظار داره که مادرش در جشن تولد شش سالگیش شرکت کنه و …

قسمت ۷۹ سریال ترکی اسم من ملک

بعد از رفتن میتات از داروخانه، اردال به آنجا رفته و از سیران پول میخواهد. سیران با کلافگی از او میخواهد برود و میگوید که پول ندارد. اردال به زور از او پول می‌گیرد ‌و میگوید که تا شب از او پول بیشتری میخواهد و او باید آماده کند. سیران از اینکه پولهای داروخانه را به اردال میدهد عصبی است و نمی‌داند باید چگونه از شر او خلاص شود.
وقتی کنعان به بازارچه می رود، آلپای با دلخوری ماجرای حمله عدنان به بچه ها را برای او تعریف کرده و از او گله میکند و میگوید که با این کار عدنان دفنه هرگز حاضر به ازدواج با او نخواهد شد و خودش نیز راضی به دادن دخترش به چنین آدمی نیست. و از طرفی بخاطر این مسأله با فوندا نیز دعوا کرده و فوندا از ازدواج منصرف شده و او را نیز از خانه بیرون کرده است. کنعان با شنیدن این خبر عصبی شده و از آلپای معذرت خواهی میکند. او سپس سریع به هتلی که با عدنان آنجا زندگی میکند می رود و با عدنان به شدت دعوا میکند. از حرفهای کنعان مشخص می شود که عدنان مشکل روانی دارد و قبلا نیز بخاطر علاقه اش به دختری، باعث کشتن او شده و سپس در بیمارستان روانی بستری بوده است. او عدنان را تهدید میکند که حق ندارد آن اشتباه را تکرار کند و سپس متوجه می شود که عدنان قرص‌هایش را نیز مصرف نمیکند. او از حوس میخواهد که عدنان را در اتاق زندانی کند و تا زمانی که او میگوید، حق بیرون رفتن ندارد. عدنان یا گریه و التماس میگوید که کاری با دفنه ندارد و به او علاقه دارد. کنعان بی توجه به عدنان از آنجا می رود.

در بیمارستان، قدریه با دیدن عکس سنوگرافی جنین به شدت خوشحال می شود. او هنگامی که بیرون می آید، باشاک را میبیند اما موضوع را به او نمیگوید. کنعان پیش آلپای رفته و میگوید که برای مدتی عدنان را به استانبول میفرستد تا از آنجا دور باشد و باز هم از او معذرت خواهی میکند. ویلدان به کارگاه می رود تا با ملک درباره دفنه و عمر صحبت کند. او با ملک درد دل کرده و می‌گوید که قصد ندارد مقابل بچه ها باشد و از انتخاب و عشق پسرش حمایت میکند و از او نیز میخواهد که آنها را درک کند و سنگ مقابل آنها نگذارد. حوس به اتاق عدنان می رود و متوجه می شود که او فرار کرده است. سپس سریع به کنعان خبر میدهد. کنعان از او میخواهد که افرادی را دم خانه آلپای و ملک بفرستد تا عدنان را پیدا کنند. عمر دنبال دفنه می رود تا قبل از کلاس رفتن او با یکدیگر بیرون بروند‌ و صحبت کنند‌. عدنان داخل ماشین دم در آنها را از دور میبیند و تعقیب میکند.

احسان با محمود تماس میگیرد تا بابت پرونده طلاق به آنجا برود. محمود به آنجا می رود و احسان سعی دارد او را منصرف کند، اما محمود از اینکه قدریه کارها را به سرعت انجام داده ناراحت است و میگوید که همه حقوق قانونی او را نیز میدهد تا راحت زندگی کند. میتات پیش زینال رفته و با ناراحتی در مورد برخورد سیران گله میکند و میگوید که بخاطر او هرکاری انجام داده و مقابل پدرش نیز ایستاده است، اما سیران از او خواسته که او را ترک کند. زینال سعی دارد میتات را دلداری بدهد و از او میخواهد که سیران را درک کند.
عمر و دفنه به کافه می روند. آنها با یکدیگر در مورد اتفاقات اخیر بینشان صحبت کرده و از یکدیگر گله میکنند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا