خلاصه داستان قسمت ۷ سریال ترکی ایگو + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷ سریال ترکی ایگو را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی ایگو (به مرد نمیشه اعتماد کرد) با نام کامل Erkeğe Güven Olmaz و مخفف EGO به کارگردانی دوعا جان آنافارتا (Doğa Can Anafarta) و شنول سونمز (Şenol Sönmez) ساخته شد. نویسندگی این مجموعه ترکیه ای نیز برعهده جمعی از نویسندگان بود و در واقع اقتباسی از سریال کره ای وسوسه (Temptation) که خالق آن هان جی-هون (Han Ji-hoon) بود، محسوب می‌شود. این اثر از اوایل سال ۲۰۲۳ از شبکه فاکس ترکیه پخش و پس از چند ماه به پایان رسید.

قسمت ۷ سریال ترکی ایگو
قسمت ۷ سریال ترکی ایگو

قسمت ۷ سریال ترکی ایگو

سیبل بیرون میره و با ارهان حرف میزنه و میگه اینجا چیکار میکنی؟ منو تعقیب میکنی؟ ارهان میگه مجبور شدم اون عکسا به منم مربوط میشه ولی هیچی نمیگی که چی به چیه بعد از کمی صحبت کردن ارهان میره. تو ویلا طاهر از پسرش تونجای میپرسه اون پسره کی بود؟ تونجای میگه تو دپارتمان امور مالی کار میکنه حسابداره، تو همان حین طاهر و تونجای الیف که طبقه بالاست را نگاه میکنن و طاهر با کلافگی میگه اینجا جای اینکارا نیست! و اونو سرزنش میکنه که تونجای میگه اشتباه میکنی الیف فقط دوستمه! سیبل به داخل میاد که طاهر از خودش میپرسه اون پسر کی بود که سیبل جواب خاصی نمیده. اونا درباره این موضوع بحث میکنن که برکای به طرف تونجای می دود و اونو بابا صدا میزنه طاهر و سیبل شوکه میشن طاهر که نوه پسری میخواست به تونجای میگه اول مطمئن شو پسر خودته فعلا هم همینجا نگهش دار. موقع رفتن سیبل بهش میگه تو هم شب بیا خونه واسه شام باهاتون کار دارم. وقتی طاهر با تونجای به خانه میرسن طاهر بهش میگه این چند وقت با زنت خوب رفتار کن تحویلش بگیر تا کم کم بتونیم ماجرای پسرتو بهش بگیم امیدوارم مشکل پیش نیاد!

تونجای وقتی به اتاقش میره با دیدن زنش حسابی ازش تعریف میکنه و قربون صدقه اش میره که او شوکه شده و میگه حالت خوبه؟ مستی؟ تونجای میگه نه ولی با دیدنت الان مست شدم بَگوم که اصلا این رفتار تونجای واسش تعجب آور بوده شوکه شده و از طرفی خوشحال میشه از توجهش. سیبل به اونجا میاد و سر میز شام. اهر میگه من تصمیم گرفتم مدیریت شرکتو بسپارم به تونجای، تونجای و زنش حسابی خوشحال شدن. سیبل به پدرش میگه همین؟ نمیخوای از ارث محروم کنی؟ یا شرکت مد ازم بگیری؟ طاهر عصبی میشه که سیبل اجازه میگیره و از سر میز بلند میشه و میره. الیف به خانه میره که پدرش میره پیشش و ازش میپرسه مشکلش با ارهان حل شد یا نه او میگه آره بابا حل شد که پدرش خیالش راحت میشه. سیبل به شدت ناراحت و بهم ریخته ست و به طرف یه بار میره و تو مسیر به اون شب فکر میکنه، اون شب بهش یه نفر زنگ زده و تهدیدش کرده که بره به خونه باغ وگرنه چیزیو برملا میکنه که آبروی خانوادگی‌شون بره سیبل هم با ارهان به اونجا میرن. سیبل به اون بار رسیده و تو خوردن نوشیدنی زیاده روی میکنه.

ساقی بهش میگه تنها نرین و گوشیشو میگیره تا به یکی زنگ بزنه و به ارهان تلفن میکنه. ارهان که صرب دوستش پیششه بهد از جواب دادن گوشیش به سرعت از خانه بیرون میزنه و بعد از چند دقیقه با سیبل به اونجا میاد دوستش میپرسه چخبره؟ او میگه به کسی هیچی نمیگی از این موضوع صبح زودم از اینجا برو. فردای آن روز سیبل میخواد بره که ارهان قهوه واسش درست میکنه زنگ در خورده میشه که ارهان با باز کردن در با الیف روبرو میشه و شوکه میشه الیف از اینکه نمیزاره بره خونه اش و از طرفی شنیدن صدای زنگ یه گوشی شک میکنه که چرا نمیزاره اما ارهان صرب را بهونه میکنه و میگه میام مهدکودک تا حرف بزنیم اونم با زور قبول میکنه و میره. سیبل سریع از اونجا میره و معذرت خواهی میکنه. تو شرکت تونجای کارمندانو تو اتاق جلسه جمع کرده که سیبل به اونجا میره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی ایگو EGO + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا