خلاصه داستان قسمت ۷ سریال ترکی گلجمال + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای قسمت ۷ سریال ترکی گلجمال را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال گل جمال (Gülcemal) یکی از موردانتظارترین سریال‌های جدید ترکی است که با استقبال فوق‌العاده‌ای پس از انتشار روبه‌رو شد. داستان سریال گل جمال حول محور شخصی به همین نام می‌چرخد. مورات اونلامیش ، ملیس سزن، ادیپ تپلی، نایلای اردونماز ، آتیلا شندیل  بیرجه آکالای مروه سوی و… بازیگران اصلی این سریال هستند.

قسمت ۷ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۷ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۷ سریال ترکی گلجمال

دوا بعد از شلیک میترسه و از اونجا فرار میکنه به خاطر زخمی بودنش نمیتونه و رو زمین میوفته گلجمال به طرفش میره و بغلش میکنه و به طرف عمارت برمیگردونه. ایپک با پلیس ها به اونجا رفتن ولی دوارو پیدا نمیکنن ایپک عصبی میشه و میگه من میدونم خواهرم اینجاست! تا پیداش نکنم نمیرم! اما پلیس ها ازش میخوان تا مزاحمت ایجاد نکنه و برن. گلجمال با دوا به کلبه شکار میرن دوا میگه اینجا کجاست؟ او میگه کلبه شکار منتظر میمونیم تا پیدامون کنن چون گوشی ندارم سپس بهش یه دستمال میده تا گاز بگیره و مچ پاشو که در رفته جا میندازه و میگه یخورده ورم میکنه اما چند روز دیگه خوب میشه. سپس به خودش یه آمپول میزنه و از دوا میخواد تا روی زخمو فشار بده خون کمتری از دست بده چون ادامه پیدا کنه میمیره دوا زخمو فشار میده یه لحظه احساس میکنه که نفس نمیکشه و هرچی صداش میزنه او جواب نمیده که یه دفعه بهش میگه وقت زیادی ندارم دوا با عجله به طرف عمارت میره، همان موقع که دوا میرسه ایپک با پلیس ها میرن. دوا با عجله بهشون میگه عجله کنین گلجمال تیر خورده زخمیه تو کلبه شکار زخمیه. مادر ناتنی گلجمال به ادم ها دستور میده اونو ببرن به داخل گلخانه.

وفا با دکتر به اونجا میره و دکتر بهش میگه اینجا نمیشه باید بریم بیمارستان خون زیادی از دست دادین! گلجمال میگه بیمارستان نمیشه باید اینجا هرکاری میخوای بکنی انجام بدی دردسر تحمل میکنم دکتر قبول میکنه. ظفر ایپک را تو خونه سرزنش میکنه که چرا همچین کاری کرده؟ و بهش میگه الان که با پلیس رفتی موفق شدی؟ دیدیش؟ حتی اگه میومد بیرون میفهمیدی که با تصمیم خودش اونجاست یکبار دیگه سرخود کاری کنی دیگه تنهایی تو این مسیر و میره. مادر عمارت برای دوا لباس و دمنوش میبره تا استراحت کنه دوا میگه من میخوام برم دمنوش میخوام چیکار؟ اون زن میگه اینو فقط گلجمال تصمیم میگیره. شب گلجمال را به اونجا میارن و او بهش میگه چون این بلارو خودت سرم آوردی خودت تاوانشو میدی و ازم تا خوب شدن پرستاری میکنی دوا زیر بار نمیره و میگه این کارو نمیکنم. گلجمال دراز میکشه که بعد از چند دقیقه هذیون میگه دوا پیشش میره که میبینه تو تب داره میسوزه به خاطر همین با ترس روی پیشانیش دستمال خیس میزاره تا تبش پایین بیاد و رو مبلخوابش میبره. فردای آن روز گلجمال وقتی بیدار میشه میبینه که دوا همانجا خوابش برده و بهش رسیدگی کرده.

او لبخند میزنه و حاضر میشه سپس با وفا سر قرار با مشتری های ظفر میره. اونجا بهشون میگه که با نصف قیمت ظفر باهاشون قرارداد میبنده که آنها خوشحال میشن. ظفر باآدم هاش به اونجا میاد و به آنها میگه که دوا را گلجمال زندانی کرده و عمرا او واسش طراحی نمیکنه و میونه خوبی باهاش نداره اصلا گلجمال از جاش باند میشه و میگه همگی فرداشب خونه من شام دعوتین اونجا میبینین که خودش اونجا مونده یا به زور نگهش داشتیم همانجا هم امضاء میکنیم آنها قبول میکنن. وقتی به خانه برمیگرده دوا. خودشو پانسمان میکنه که مادر میاد و سینی صبحانه را میزاره دوا میخواد صبحانه بخوره که گلجمال میگه تو فقط املت باید بخوری او میگه تخم مرغ نمیخورم.  سپس گریه اش میگیره و با گریه میگه وقتی ۴ سالم بود مامانم واسم املت داشت درست میکرد چندنفر اومدن و با مامانم کار داشتن اونم گفت تو بخور من میام منم لج کردم نخوردم! گلجمال و اون زن بهش چشم دوختن تا ببینن آخر داستان چی میشه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی گلجمال + تصویر

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا