خلاصه داستان قسمت ۷ سریال نیکان از شبکه سه سیما + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷ سریال نیکان را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. سریال‌ نیکان ملودرامی اجتماعی در ۳۰ قسمت به کارگردانی علی سراهنگ و تهیه‌کنندگی کامران مجیدی محصول جدید مرکز سیمافیلم است که از ۱۲ خرداد ماه پخش خودش را از شبکه سه سیما آغاز کرده است. این سریال هر شب ساعت ۲۰:۳۰ بروی آنتن شبکه سه می رود و تکرار آن ۰۰:۰۰ بامداد، ۰۹:۳۰ صبح و ۱۴:۱۰ ظهر می باشد.

قسمت ۷ سریال نیکان
قسمت ۷ سریال نیکان

خلاصه داستان قسمت ۷ سریال نیکان

مهتاب به اتاق بچه اش میره و با در آغوش گرفتن عروسکش به عکس هایشان نگاه میکند و با غمی که رو دلش نشسته لبخند تلخی میزنه.نیکان میخواد بره مدرسه که از مزون خانم مهرانفر بهش زنگ میزنن و میگن میتونین امروز بیاین اینجا؟ او تایید میکنه و خوشحال میشه. سپس لباس برای خودش برمیداره و تو دستشویی پارک عوض میکنه سپس به راهش ادامه میده. مهتاب استرس گرفته چون جهان به خونه نرفته و هرجارو میگرده و زنگ میزنه خبری ازش نمیشه. وقتی نیکان به اونجا میرسه مهرانفر با دیدن او باهاش دعوا میکنه و نیکان بهش میگه بزارین حرف بزنم حرفامو بشنوین! مهرانفر با عصبانیت اونو از مزون بیرون میندازه نیکان با گریه میگه هرچقدر هم بیرونم کنین بازم میام انقدر میام تا به حرفام گوش کنین شروع میکنه به گریه. کیان با یه تاکسی به خانه برمیگرده که مامان پری با دیدنش جا میخوره و با طلعت درد و دل میکنه که این نیکان داره چیکار میکنه؟ اگه برای کیان اتفاقی بیوفته من جواب سیمارو چی بدم هان؟ این دختر غلط نکنم میره پیش باباش! همان موقع نیکان به خونه میاد که مامان پری باهاش دعوا میکنه و نیکان به اتاقش میره.

جهان تو انبار خوابیده که چند نفر به داخل میرن و بهش یه گوشی میدن. شهسواری بهش زنگ زده و باهاش حرف میزنه و میگه که سرت تو کار خودت باشه و کمتر سرک بکش کاری که بهت میگمو فقط انجام بده سپس قطع میکنه. جهان با کلافگی و نگرانی از اونجا میره. نیکان از سر و صدای طلعت و  مامان پری بیدار میشه که میبینن دارن دار قالی را از تو انباری بیرون میارن میزه تا بهشون کمک کنه. جهان پیش ارژنگی میره و میگه که چیشده او بهش میگه چرا انقدر با اینا بازی میکنی؟ اینا خطرناکن! اینسری آخرین هشداری بود که بهت دادن! جهان میگه چجوری میتونم ازشون بکشم بیرون؟ ارژنگی میگه به این زودی نمیشه باید یکیو پیدا کنن برای جایگزین! جهان به خانه برمیگرده که مهتاب با دیدنش خیالش راحت میشه و میگه کجا بودی؟ اصلا نتونستم از دیشب پلک رو هم بزارم! فردای آن روز نیکان به مدرسه رفته که معلم از کاردستی که درست کرده خوشش میاد و تشویقش میکنه یکی از بچه های کلاس کاردستی را آماده خریده که معلم میفهمه و سرزنشش میکنه او که به نیکان حسادت میکنه از قصد کیف پولشو میزاره تو کیف نیکان و خودش هم میره به نظام مدرسه میگه نیکان به دفتر انضباطی میره.

بعد از مدرسه باهاش دعوا میکنه و میگه تو دنبال چی؟ مشکلت چیه؟ همه میدونن که کار من نبوده کار خودت بوده! و باهم میخوان دعوا کنن که حدیث جداشون میکنه و از اونجا نیکان را میبره. نیکان یاد کیان میوفته و وقتی به اونجا میره میبینه کیان اونجا نیست و مدیر مهدکودک بهش میگه که خانم امجد اومده دنبالشون و رفته. او به خانه مهتاب میره که مهتاب ازش میخواد بزاره شب اونجا بمونه خودشم بمونه چون باهاش کار داره اما مهتاب میگه ما زیاد بهتون زحمت دادیم و کیان را برمیداره از اونجا میره. مهتاب به دکتر رفته که دکتر بهش میگه دیگه الان اصلا امکان نداره که بتونی بچه دار بشی! نیکان سر کارآموزی میره که سعید بهشون میگه که شهرداری با طرحمون موافقت کرده فقط یخورده اصلاحیه داره آنها حسابی خوشحال میشن. جهان به آدرسی میره که یه زن با دیدنش میگه آقا جهان جلو در و همسایه زشته بفرمایید داخل، جهان به داخل میره…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال نیکان از شبکه سه سیما

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا