خلاصه داستان قسمت ۸۱ سریال ترکی اسم من ملک + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۸۱ سریال ترکی اسم من ملک را می خوانید. با ما همراه باشید. سریال ترکی اسم من ملک یکی از سریال های غم انگیز شبکه ت ر ت می باشد که پخش خود را دوباره شروع کرده است‌. این سریال دارای ژانر درام می باشد که چه در ترکیه و چه در دیگر کشورها دارای طرفداران زیادی می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Nehir Erdogan ،Kutsi Kutsi ،Mustafa Mert Koç ،Rabia Soyturk ،Mehmet Çevik ،Kaan Çakir ،Ece Ozdikici ،Ulvi Kahyaoglu ،Nizam Namidar ،Zeyno Eracar ،Muharrem Türkseven ،Hande Kaptan.

قسمت ۸۱ سریال ترکی اسم من ملک

خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک

نجات که از طرف همسرش بطور ناگهانی ترک شده بود به تنهایی از دخترش نگهداری میکرد و برای این که اونو ناراحت نکنه گفته بود مادرت در یه ماموریت در افریقاست و از زبان اون برای دخترش نامه مینوشت ولی متوجه شد که دخترش بشدت انتظار داره که مادرش در جشن تولد شش سالگیش شرکت کنه و …

قسمت ۸۱ سریال ترکی اسم من ملک

وقتی عمر متوجه می شود که دفنه اصلا در کلاس شرکت نکرده، متعجب و نگران می شود و با دفنه تماس میگیرد، اما گوشی او خاموش است. دفنه داخل ماشین عدنان بیهوش است و عدنان در حال رانندگی است.
در باشگاه، مربی با کرم بخاطر قرارداد بستن او با تیم آدانا دعوا میکند . کرم میگوید که او در جریان نیست و پدرش بی خبر از او چنین کاری کرده و او نمی‌خواهد به آن تیم برود. مربی به حرفهای کرم اهمیت نمی‌دهد و میگوید که آبروی او را برده است و دیگر نمی‌تواند در تیم آنها باشد و او را بیرون میکند. کرم به شدت ناراحت شده و ملک نیز ناراحت می شود. میتات از اینکه سیران از داروخانه رفته است ناراحت است و دلیل رفتار او را درک نمیکند. وقتی اتوبوس حرکت میکند، کمی جلوتر اردال جلوی اتوبوس را میگیرد و سوار می شود. سیران نگران می شود. همان لحظه میتات با سیران تماس گرفته و سیران از او میخواهد که برای کمک به او به ترمینال بیاید. اردال، سیران و گولجه را از اتوبوس پیاده میکند. سیران با او دعوا میکند و از اردال میخواهد که دست از سرش بردارد، اما اردال با عصبانیت میگوید که باید به خواسته های او گوش دهد و نمیتواند از او فرار کند. همان لحظه میتات از راه رسیده و با اردال دست به یقه می شود. او اردال را کتک زده و سیران و گولجه را سوار ماشین میکند و با خودش می برد.

عمر به خانه ملک می رود و متوجه می شود که کسی خانه نیست. او با نگرانی با خلیل تماس میگیرد و میگوید که دفنه ناپدید شده است. حوس که پشت ‌پله های خانه ملک پنهان شده، حرفهای کرم را می شنود و به کنعان خبر میدهد که عدنان به آنجا نیامده، اما شنیده است که دفنه نیز گم شده است. کنعان از اینکه عدنان دفنه را دزدیده باشد نگران و عصبی می شود. کرم با عصبانیت به سمت خانه آلپای می رود تا با او دعوا کند. ملک سعی دارد جلوی او را بگیرد اما نمی‌تواند. آنها دم در، فوندا را می بینند . کرم با فوندا دعوا میکند و ملک نیز بخاطر اینکه فوندا با آلپای برای شوهر دادن دفنه همکاری کرده بود دعوا کرده ‌و میگوید که آنها باید از بچه های او دست بردارند. سپس می روند. فوندا با عصبانیت با آلپای تماس میگیرد و میگوید که از مشکلات زندگی او خسته شده و دیگر نمیخواهد کسی دم خانه او بیاید.
خلیل با ملک تماس میگیرد و از او میخواهد به ما کارگاه بیاید. او و عمر به ملک توضیح میدهند که دفنه گم شده است. ملک نگران و آشفته شده و آنها به سمت کلانتری می روند.

سیران و میتات دم کلانتری می روند. سیران قصد شکایت ندارد و میتات سعی دارد او را متقاعد کند، اما سیران میگوید که اردال حتی اگر زندانی بشود، بعد از آزادی دوباره سراغ او آمده و انتقام خواهد گرفت.
ملک بعد از ثبت شکایت، دم در کلانتری میتات و سیران را می بیند. میتات وقتی ماجرا را می فهمد نگران می شود. آنها همگی به خانه ملک می روند. سیدعلی که خبر بارداری قدریه را هنگام صحبت احسان و محمود شنیده بود، با خوشحالی به خانه آمده و از نفیسه میخواهد که برای شب شام مفصلی ترتیب بدهند. هنگامی که دفنه به هوش می آید، در خانه ای است و عدنان نیز کنار او نشسته. او با نگرانی می خواهد از آنجا برود اما عدنان میگوید که تا زمانی که او عدنان را نپذیرد، از آنجا نخواهند رفت. در خانه سیدعلی سر میز شام، قدریه از حرفهای سیدعلی تصور میکند که او خبر جدایی او و محمود را شنیده و برای همین خوشحال است. او ناراحت شده و به اتاقش می رود.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا