خلاصه داستان قسمت ۸ سریال نیکان از شبکه سه سیما + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۸ سریال نیکان را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. سریال‌ نیکان ملودرامی اجتماعی در ۳۰ قسمت به کارگردانی علی سراهنگ و تهیه‌کنندگی کامران مجیدی محصول جدید مرکز سیمافیلم است که از ۱۲ خرداد ماه پخش خودش را از شبکه سه سیما آغاز کرده است. این سریال هر شب ساعت ۲۰:۳۰ بروی آنتن شبکه سه می رود و تکرار آن ۰۰:۰۰ بامداد، ۰۹:۳۰ صبح و ۱۴:۱۰ ظهر می باشد.

قسمت ۸ سریال نیکان
قسمت ۸ سریال نیکان

خلاصه داستان قسمت ۸ سریال نیکان

اون زن که زن صفتر یکی از راننده های جهان بود، با جهان حرف میزنه که یکدفعه دخترش میاد و میگه بابا زنگ زده! جهان سریع گوشیو میگیره و با صفتر حرف میزنه و سرزنشش میکنه سپس از اونجا میره. نیکان سر پروژه کارآموزیش میره و از سعید حقوق میخواد که او باهاش کل کل میکنه و نیکان دوباره با دعوا از اونجا میره حسام پشت نیکان درمیاد و با سعید بحث میکنه. نیکان به طرف مزون مهرانفر میره که وقتی وارد میشه فروشنده اش با دیدنش میگه بازم تویی؟ چرا اومدی اینجا؟ سپس نیکان اصرار میکنه تا بزاره حرف بزنن و با گریه به پاش میوفته و میخواد دستشو ببوسه و ازش میخواد بزاره مامانش بیاد بیرون اما مهرانفر از اونجا میره. زن صفتر پیش ارژنگی میره و ازش میخواد تا پول بیشتری بده ارژنگی میگه ما همونقدری که با صفتر طی کرده بودیم دادیم! زن صفتر میگه منم کهباید خرج دوتا بچه را یه سال بدم نه اون! ارژنگی باهاش حرف میزنه و راضی نمیشه پول بیشتری بده.

نیکان به یه بازارچه صنایع دستی میره و با یه نفر حرف میزنه و میگه کارهای دست منو میخرین؟ و عکساشو بهش نشون میده اون مرد خوشش میاد و میگه خوبه فعلا ۱۵تا درست کن تا دو روز دیگه بیار واسم ببینیم چی میشه نیکان خوشحال میشه و قرار میشه شب از نمونه کارهاش عکس بگیره براش بفرسته. شب دایی اش سیامک با نیکان تماس تصویری میگیره که اونا خوشحال میشن اما مامان پری باهاش قهره و حاضر نمیشه باهاش حرف بزنه. مهتاب به جهان که اومده دنبالش میگه یه نفر هست میشه برسونیمش؟ جهان قبول میکنه که بعد از رسوندنش مهتاب میگه نظرت درباره اش چیه؟ جهان میگه این چه سوال مسخره ایه دیگه! مهتاب میگه دکترش بهش معرفی کرده که جهان کلافه میشه و میگه تو هم واسه خودت بریدی و دوختی آره؟ اصلا هم با من نباید مشورت میکردی نه؟ مهتاب عصبی میشه و ازش میخواد تا ماشینو نگه داره. او بهش میگه انقدر دست دست کردی تا دیگه نمیتونم بچه دار بشم! با این روش ها هم مخالفت کنی دیگه انقدر سنمون بالا میره که حوصله بچه داری هم نداریم دیگه! و از ماشین پیاده میشه که جهان دنبالش میره و ازش میخواد تا سوار بشه تا حرف بزنن.

فردای آن روز نیکان با اتوبوس به خاطر نداشتن پول کافی کیان را به مهد میرسونه و خودش به مدرسه میره. مدیر با دیدنش میگه گفته بودم با پدر و مادرت بیا کجان؟ او میگه سفرن اومدن میان او میگه باید با بزرگ‌ترت بیای! او به مامان پری میگه تا به اونجا بیاد و با همدیگه از اونجا میرن. وقتی عصر نیکان به خانه میرسه طلعت بهش میگه برات کار جور کردم به این بچه ها ریاضی یاد بده پول بگیر و بهش یه مقدار پول میده و میگه اینم دستمزدته نیکان خوشحال میشه و میگه ولی من که کار پیدا کردم! طلعت میگه اینم انجام میدی مگه چیه؟ نیکان شروع کرده به درست کردن سفارش ها و طلعت از در و همسایه قوطی های به درد نخور را جمع کرده و بهش میده نیکان خوشحال میشه و شروع میکنه به کار کردن. فردای آن روز زن صفتر میره پیش جهان و میگه واسه چیزی که میخوای بشنوی ۵۰تا میگیرم جهان میگه از کجا معلوم چیزی که میخوای بگی به دردم میخوره؟ زن صفتر بهش چک نشون میده و میگه به این دلیل که ارژنگی این چکو داده تا حرف نزدنم! سپس از اونجا میره. نیکان سفارش های اون مرد را درست کرده و براش میبره که میبینه نمونه های اون اونجا هست نیکان میگه اینا که ایده منه! این کارتون دزدیه! او با فروشنده دعواش میشه و از اونجا بیرون میندازتش نیکان دست از پا درازتر برمیگرده…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال نیکان از شبکه سه سیما

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا