خلاصه داستان قسمت ۹۸ سریال ترکی اسم من ملک + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۸ سریال ترکی اسم من ملک را می خوانید. با ما همراه باشید. سریال ترکی اسم من ملک یکی از سریال های غم انگیز شبکه ت ر ت می باشد که پخش خود را دوباره شروع کرده است‌. این سریال دارای ژانر درام می باشد که چه در ترکیه و چه در دیگر کشورها دارای طرفداران زیادی می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Nehir Erdogan ،Kutsi Kutsi ،Mustafa Mert Koç ،Rabia Soyturk ،Mehmet Çevik ،Kaan Çakir ،Ece Ozdikici ،Ulvi Kahyaoglu ،Nizam Namidar ،Zeyno Eracar ،Muharrem Türkseven ،Hande Kaptan.

قسمت ۹۸ سریال ترکی اسم من ملک
قسمت ۹۸ سریال ترکی اسم من ملک

خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک

نجات که از طرف همسرش بطور ناگهانی ترک شده بود به تنهایی از دخترش نگهداری میکرد و برای این که اونو ناراحت نکنه گفته بود مادرت در یه ماموریت در افریقاست و از زبان اون برای دخترش نامه مینوشت ولی متوجه شد که دخترش بشدت انتظار داره که مادرش در جشن تولد شش سالگیش شرکت کنه و …

قسمت ۹۸ سریال ترکی اسم من ملک

بعد از اینکه گولجه و سیدعلی کمی بازی می‌کنند، سیران قصد رفتن میکند و میتات و کرم آنها را به خانه می رسانند. کرم در راه از میتات در مورد مشکل خانواده با سیران صحبت میکند و ای برخورد آنها ناراضی است و میگوید که سیران زن خوبی است و آنها به هم می آیند. میتات نیز از کرم میخواهد که برای رفتن به آدانا به ملک اصرار میکند اما کرم میگوید این به نفع زندگی همه آنهاست. ملک در آشپزخانه مشغول خوردن قرصهای خود است. دفنه از پشت سر او را می بیند و خیلی ناراحت می شود. خلیل به بیمارستان به ملاقات عمر می رود. عمر میگوید که قصد دارد به همراه ویلدان به آدانا برود و نمیخواهد به هیچ وجه دیگر دفنه را از دست بدهد. خلیل و میرزا از عمر طرفداری کرده و او را بخاطر ایستادگی در هدفش تحسین میکنند. ویلدان نیز میگوید که از عمر حمایت میکند. در خانه آلپای شب به اتاق بچه ها رفته و با ناراحتی به وسایل آنها نگاه میکند و گریه اش میگیرد. صبح روز بعد در خانه ملک بچه ها سر میز صبحانه می روند. همان لحظه در می زنند و آلپای می آید. کرم و دفنه از دیدن او عصبی می شوند. آلپای وسایل آنها را می دهد و میخواهد با ملک صحبت کند. او از ملک خواهش میکند که از آنجا نروند و بچه ها را از او دور نکند زیرا او جز بچه ها کسی را ندارد و میخواهد فرصتی داشته باشد تا دل آنها را به دست بیاورد. بعد از رفتن آلپای، ملک موضوع را به بچه ها میگوید. دفنه چیزی نمی‌گوید اما کرم همچنان بر رفتن پافشاری می‌کند. سید علی کوچک از اینکه بخواهند به جایی بروند که دوست و آشنایان را نبیند ناراحت می شود.

در خانه سیدعلی با ناراحتی از خانه به بازارچه می رود . نفیسه از محمود میخواهد پشت سر او برود. قدریه حدس می زند که سیدعلی بخاطر رفتن آنها به خانه ملک ناراحت و دلخور است. نفیسه در مورد حرفهای زمرد به قدریه و محمود از او سوال میکند و قدریه میگوید که زمرد ملک را مقصر تصمیم رفتن عمر به آدانا می داند. نفیسه از زمرد و زخم زبانهایش کلافه می شود. میتات پیش زینال می رود و با او در مورد پیشنهاد ازدواج به سیران صحبت میکند و زینال به او میگوید یک انگشتر زیبا بخرد. محمود و سیدعلی به بازارچه می رسند. آلپای با دیدن سیدعلی پیش او می رود و به او میگوید که با باشگاه آدانا صحبت کرده و قرارداد را لغو کرده است و از سیدعلی میخواهد که کرم را راضی کند تا دوباره به باشگاه گازانتپ برود و به هدفش برسد. سیدعلی متعجب شده و با سردی میگوید که در موردش فکر میکند.
بعد از رفتن آلپای، جومالی که حرفهای آنها را شنیده پیش سیدعلی می اید و از او میخواهد این کار را بکند تا ملک نیز به خاطر کرم در آنجا ماندگار شود.

نفیسه به خانه پیش زمرد می رود و با او بخاطر زخم زبانها و برخوردهایش بحث میکند و میگوید که ملک در مسأله عمر و دفنه تقصیری ندارد و زمرد با کارهایش تمام رفاقت چندین ساله شان را زیر سوال برده است و سپس می رود. زمرد از حرفهای نفیسه دلگیر شده و گریه اش میگیرد.
دفنه و کرم به بیمارستان می روند تا دفنه عمر را ببیند. عدنان دم در بیمارستان پنهان شده و از دور از دفنه و کرم عکس میگیرد.
دفنه و کرم پیش عمر می روند و دفنه از دیدن عمر خوشحال شده و کمی با یکدیگر صحبت میکنند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا