داستان کامل قسمت چهارم سریال عملیات رعد از شبکه یک

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت چهارم سریال عملیات رعد به کارگردانی اصغر نعیمی و تهیه کنندگی علی یاور را می خوانید، این سریال مناسبتی ویژه هفته نیرو انتظامی ساخته شده است.

قسمت چهارم سریال عملیات رعد

سروان رواقی سوار اتوبوس شده است و متوجه دزدی یک نفر می شود و به محض پیاده شدنش به راننده میگه در عقب رو هم بزنه وشروع به دوییدن به دنبال پسر می کند و بلاخره بعد از کلی تعقیب و گریز او را می گیرد و تحویل دیگر همکارانش می دهد

جلیل آقا راننده سرویس بچه ها دونه دونه به دنبال بچه ها میره و از آن ها می پرسه، باباشون چیکارس و هر کدوم که آن چنان پولدارنیستند یا یکی از بچه ها که باباش پلیس هست و سوار نمی کنه و میگه راننده دیگه ای میاد دنبالتون

بچه ها تو ماشین مشغول بازی کردن با گوشی موبایل هستند که آقا جلیل با همسرش تماس می گیره و میگه کلی قرار همه چیز تغییر پیداکنه و بعد از قطع کردن تلفن به بچه ها میگه که یکی از رفیقام کارگردانه و می خوام برای تست شما رو پیشش ببرم و داستان سر هم میکنه که از قبل با مدیر مدرسه هماهنگ شده و با آن ها به یک جایی می رود و آقایی را سوار می کند و او را کارگردان معرفی می کند

بچه های تیم سروان رواقی همگی تمرین تیراندازی می کنند و با هم کل کل می کنند

جلیل و رفیقش با هم به بچه ها گفته اند که یک دیالوگ درباره گروگان گیری بگن و جلوی دوربین گریه کنند، آن ها هم بی خبر گمون میکنند که تست بازیگریه و به تک تک حرفاشون گوش می کنند

مجید واشقانی درباره نادر رسولی با فرمانده اش حرف می زند و عکس هایی که از او در مطب دکتر قناعت پیدا کرده را نشان میده وهمین طور ماجرای ناپدید شدن دکتر قناعت بعد از درگیری درون مطب را هم میگه و بر این باوره که نادر زنده است و با یه تغییر قیافههمین نزدیکی خودشون داره به کارش ادامه میده

نادر با همون آقایی که قصد معامله و جا به جایی پولاشو داشته سر قرار رفته و میگه کارتو به خوبی در میارم و با هم به ساختمونتجاریش می روند و از بیرونش آن جا رو می بینند

رفیق آقا جلیل به خانواده بچه ها زنگ زده و درخواست پول کرده است، بچه ها هم بدون آزار و اذیت غصه خستگیشون و می خورند و بهگاو ها نگاه می کنند

پدر های بچه ها همه راضین که پول را بدهند ولی ناهید با پلیس تماس می گیرد و قضیه را تعریف می کند، آقای پلیس درباره جلیل از آنها سوال می پرسد و یکی از پدر ها میگه او عرضه این کار ها را ندارد و یکی از پلیس ها هم میگه که ناهید خانم پول ها را به آن جا ببردکه در ساعت مقرر از خونه بیرون میره اما یک موتوری ساک پول را می گیرد و به گاوداری می روند

جلیل با نیومدن ناهید عصبی میشه ولی اسی رفیقش گولش می زنه و او را دوباره خام خودش می کند که پلیس ها اعلام می کنند کهگاوداری محاصره شده

اسی یکی از بچه ها رو گروگان می گیره و روی جلیل اسلحه می کشه تا بتونه از چنگ پلیس ها فرار کنه که در آخر موفق نمیشه و همهشون دستگیر میشن، ناهید هم به آن جا رفته و خودش را نامزد جلیل معرفی می کنه و درباره جرم جلیل سوال می پرسه که یکی از پلیسها میگه جرمش سبک هم نیست و می رود

مجید واشقانی به خانه رفته است که پسرش را مشغول تماشای تلویزیون می بیند و با نبودن همسرش می فهمد که قراره با پسرش صحبتکنه

سر میز شام پسرش بعد از کلی دست دست کردن درباره این که نیاز به کمک مالی برای ساخت فیلم هایش دارد حرف می زند

آدم های نادر دور هم جمع شده اند و درباره دزدی و عملیات پیش روشون با هم نقشه می ریزند

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا