قطران تبریزی شاعر تبریزی هم دوره کدام شعرا بود؟ / زندگی نامه قطران تبریزی
قطران تبریزی شاعر تبریزی که اصالتی گیلانی داشت و ملقب به «فخرالشّعرا» می باشد ، در این مطلب گزیده ای از زندگی او را خواهیم خواند.
زندگی نامه قطران تبریزی
شرف الزمان حکیم ابومنصور قطران عضدی تبریزی، شاعر ایرانی بود که به عنوان یکی از چهره های برجسته ایران در سده پنجم هجری شناخته می شود. او که بومی منطقه شمال غربی آذربایجان بود، تمام زندگی خود را در آنجا و همچنین در منطقه همسایه قفقاز گذراند و عمدتاً تحت سلطنت سلسله های محلی روادیان و شدادیان خدمت می کرد.
زندگینامه قطران تبریزی
قطران بین سال های ۱۰۰۹ تا ۱۰۱۴ در روستای شاد آباد ، نزدیک شهر تبریز در منطقه شمال غربی آذربایجان متولد شد. به گفته زندگینامه نویس تیموری سده پانزدهم دولتشاه سمرقندی، نام پدر قطران منصور بوده است، اما برخی منابع از این امر پشتیبانی نمی کنند. در قطعات متعددی به قطران نام “آدودی” داده شده است، که گفته می شود فساد عضدی است، نام قبیله ای عرب که خاندان روآید حاکم از آن تبار بودند
اطلاعات زیادی در مورد زندگی قطران در دست نیست. به عنوان یک فارسی غربی که به گویش ایرانی آذری صحبت می کرد، قطران در درک “پارسی” (یعنی دری )، گویش فارسی شرقی خراسان، مشکلاتی داشت. این امر در سفرنامه شاعر خراسانی نصیر خسرو هنگام ملاقات با وی در تبریز در ۱۰۴۶ ذکر شده است.
به گفته یان ریپکا : “او ستایش حدود سی مشتری را می خواند. کار او علاقه مورخان را برانگیخته است، زیرا در بسیاری موارد قطران نام اعضای خاندان های منطقه ای در آذربایجان و منطقه قفقاز را که در غیر این صورت به فراموشی سپرده می شدند، جاودانه کرده است. بهترین قصیدهای او در آخرین دوره وی نوشته شد، جایی که او از شاهزاده گنجه، شدادید فضلون، به خاطر هدایای متعددی که هنوز توسط جامی معروف (متوفی ۱۴۹۲) به خاطر سپرده شد، قدردانی کرد. شعر قطران در پی شاعران خراسان دنبال می شود و از زینت بلاغی بلا استفاده استفاده می کند. او حتی یکی از اولین کسانی است که بعد از فروخی دست خود را در قصیده مسنوعی ، “قصیده مصنوعی خاص “امتحان کرد.”
به گفته جان ریپکا: هنگامی که ناصر خسرو در ۱۰۴۶ از آذربایجان دیدن کرد، قطران از وی خواست تا برخی از سخت ترین قسمتهای دیوان منجیک و دقیقی را که به زبان فارسی نوشته شده است، توضیح دهد. شفر، به فارسی خراسان، زبانی که برخلاف مهمان خراسانی، از او به عنوان یک فارسی غربی انتظار نمی رود که متوجه شود.
کسروی بر این عقیده است که متن صفر نما در اینجا خراب شده است زیرا قطران، اگرچه او به زبان ایرانی ادهاری (زبان ایرانی قدیم آذربایجان قبل از ظهور ترکان اغوز) صحبت می کرد به زبان فارسی (گویش خراسانی) آشنایی کامل داشت. همانطور که دیوان او نشان می دهد دی بلوس اشاره می کند که: نکته حکایت واضح است که دیوانهای این شاعران حاوی واژه های ایرانی شرقی (یعنی سغدی و غیره) بودند که برای یک فارسی غربی مانند قطران قابل درک نبود، و در نتیجه از یک بازدید کننده تحصیلکرده شرقی، نصیر استفاده کرد تا معنی آن را دریابد.
قطران تبریزی دارای دوبیتی جالبی است که به این واقعیت اشاره کرده است :
بلبل به سان مطرب بیدل فراز گل
گه پارسی نوازد ، گاهی زند دری
قصیده های قطران در مورد زلزله تبریز در سال ۱۰۴۲ میلادی بسیار مورد ستایش قرار گرفته و به عنوان یک شاهکار واقعی تلقی می شود (جان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران. شرکت انتشارات ریدل، ۱۹۶۸).
قطران در دیوان فارسی خود از ۳۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ دوبیتی، حدود ۳۰ حامی را ستایش می کند.
نباید او را با نویسنده فارسی دیگری اشتباه گرفت.
آرامگاه قطران تبریزی
قصیده قطران در مورد زلزله
در مورد زلزله تبریز و قصیده امیر ابونصر مملان (شاهزاده روادی کرد) و پسرش (قطعه). این قصیده یکی از بزرگترین شاهکارهای قطران محسوب می شود.
ظاهراً قطران تمام عمر خود را در آذربایجان و قفقاز گذراند ، جایی که تحت فرمانروایان محلی خدمت می کرد. دیوان وی توسط تاجر و گردآورنده ایرانی قرن بیستم حاج محمد نخجوانی (درگذشته ۱۹۶۲) گردآوری و منتشر شد. شامل ۳۰۰۰ تا ۱۰ هزار دوبیتی است که حدود سی حامی را ذکر می کند. بیشتر قصیده های دیوان وی به حکام روادی تبریز اختصاص یافته است.
برخی آثار به اشتباه به قطران نسبت داده شده است. برخی از آثار شاعر برجسته ایرانی رودکی (درگذشت ۹۴۱) نیز به دلیل شباهت سبک ها و نام حامیان آنها، به اشتباه به قطران نسبت داده شده است.
آثار قطران همچنین منبع مهمی در تاریخ نگاری است، زیرا نام ها و رویدادهای متعددی در آذربایجان و قفقاز که در اشعار او ذکر شده بود ناشناخته بود. این شامل موارد دیگر مانند حمله غزه به ایران و آذربایجان و معاهده صلح بین روادیان و شدادیان در سال ۱۰۴۰ می شود. در دوران حرفه ای بعدی خود، قطران دچار نقرس شد، احتمالاً نشانه دهنده ی رفاه خوب او است. قطران در گنجه درگذشت. تاریخ مرگ او نامشخص است. بر اساس برخی روایات نویسندگانی مانند رضا قلی خان هدایت شاعر ایرانی قرن نوزدهم، گفته است قطران در سال ۱۰۷۲ میلادی درگذشت. یکی از قصیدهای قطران که به ابونصر مملان اختصاص داده شده نشان می دهد که وی حداقل تا سال ۱۰۸۸ زندگی کرده است. به گفته تقی ، قطران در سال ۱۰۹۲ درگذشت.
میراث
تصور می شود که قطران یکی از شاعران برجسته در قرن ۱۱ در ایران بوده است. دی بروین او را نخستین شاعر برجسته متولد استانهای غرب ایران می نامد.
نمونه ای از اشعار او :
ایدل ترا بگفتم کز عاشقی حذر کن
بگذار نیکوان را وز مهرشان گذر کن
چون روی خوب بینی دیده فراز هم نه
چون تیر عشق بارد شرم و خرد سپر کن
فرمان من نبردی فرجام من نجستی
پنداشتی که گویم هر ساعتی بتر کن
هر گام عاشقی را صد گونه درد و رنجست
گر ایمنیت باید از عاشقی حذر کن
ناکام من برفتی در دام عشق ماندی
چونست روزگارت ما را یکی خبر کن
اکنون بصبر کردن ناید مراد حاصل
زین چاره بازمانی رو چاره دگر کن
******
یافت زین دریا دگر بار ابر گوهربار بار
باغ و بستان یافت دیگر ز ابر گوهربار بار
هرکجا گل زار بود اندر جهان گلزار شد
مرغ شبگیران سرایان برگل گلزار زار
باد بفشاند همی بر سنبل و عنبر عبیر
ابر بفروزد همی بر لاله و گلنار نار
گر هزارستم دهان در هر یکی سیصد زبان
شکر نیکیهات نتوانم یکی گفت از هزار
******
بود محال تو را داشتن امید محال
به عالمی که نباشد همیشه در یک حال
از آن زمان که جهان بود،حال ازینسان بود
جهان بگردد لیکن نگرددش احوال
دل تو بسته تدبیر و نالد از تقدیر
تن تو سخره آمال و نالد از آجال
عذاب یاد نیاری به روزگار نشاط
فراق یاد نیاری به روزگار وصال
بیشتر بخوانید :
«سیدخندان» که بود ؟/ نگاهی به زندگینامه سید خندان سیدِ معروف ایرانی