نقد و بررسی سریال قورباغه و واکنش مخاطبین به روند سریال

قسمت ششم سریال قورباغه یک حرکت رو به جلوی تحسین‌برانگیز در فیلم‌نامه‌ای لقب می‌گیرد که به سردرگم نگه‌داشتن مخاطبش افتخار می‌کند. اما این پیشرفت محسوس هم نمی‌تواند مانع این حقیقت شود که سریال اگر هنرنمایی‌های تا عمق استخوان نفوذکننده صابر ابر، نوید محمدزاده و سحر دولتشاهی را در اختیار نداشت، چیزی جز یک سریال خوش‌ساخت بی‌محتوا نبود. با ویجیاتو همراه باشید.

نقد و بررسی سریال قورباغه

کریشتوف کیشلوفسکی، کارگردان و مستندساز لهستانی، یکی از مفاخر سینمای شرق اروپا است که برخلاف سایر همکاران اروپایی و آمریکایی‌اش علاقه خاصی به ساخت سریال‌های تلویزیونی داشت. او که برای کارگردانی سه‌گانه Three Colours شناخته می‌شود چهار سریال تلویزیونی هم در کارنامه هنری‌اش ثبت کرده که معروف‌ترین آن‌ها سریال Dekalog لقب می‌گیرد؛ شاهکاری که بدون هیچ تردیدی یکی از انقلاب‌های بزرگ صفحات کوچک تلویزیون در برابر امپراطوری بی‌بدیل پرده‌های نقره‌ای سینما باشد.

این سریال که تقریبا براساس ده فرمان حضرت موسی ساخته شده در هر کدام از ده اپیزود یکی از فرمان‌های پیامبر یهودیان را در دل بحران‌های جامعه لهستان در دهه ۱۹۹۰ میلادی قرار می‌دهد [کیشلوفسکی نام اپیزودها را تنها براساس اعداد یک تا ده مشخص کرده بود و بارها به این نکته تاکید می‌کرد که هیچکدام از داستان‌ها کاملا براساس ده فرمان حضرت موسی روایت نشده است] و یکی از بهترین سریال‌های تاریخ تلویزیون لقب می‌گیرد.

با وجود همه جذابیت‌های آشکار و پنهانی که در سریال Dekalog وجود دارد، این سریال با شاهکارهای خیره‌کننده‌ای که در سال‌های اخیر توسط کارگردانان تلویزیونی اروپایی و آمریکایی ساخته شده قابل مقایسه به نظر نمی‌رسد. مسئله فقط درباره پیشرفت باورنکردنی امکانات شبکه‌های تلویزیونی و سرویس‌های استریم یا نزدیک‌شدن سبک سریال‌سازی به سبک فیلم‌سازی نیست؛ سینما از سال‌های میانی دهه ۲۰۱۰ میلادی تلاش کرد تا بیشتر از قبل حس‌محور باشد و این تصمیم در سال‌های اخیر بیشتر از هر زمان دیگری در جهان سریال‌های تلویزیونی و سرویس‌های استریم هم قابل مشاهده است.

این روزها خالقان سریال‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی پذیرفته‌اند که موسیقی متن گوش‌نواز، دیالوگ‌های رسا و شخصیت‌پردازی بدون حفره هم نمی‌تواند یک عنوان هنر هفتمی را برجسته کند و این احساسات است که اهمیت ویژه‌ای دارد. این اهمیت در سریال‌های تلویزیونی پررنگ‌تر به نظر می‌رسد چراکه این عناوین فرصت بیشتری برای ارتباط با مخاطب دارند و می‌توانند دقایق بیشترشان برای نزدیک‌شدن به تماشاگر یاری بگیرند.

هومن سیدی در سریال قورباغه به اهمیت فضاسازی‌ها و درگیری لطیف با مخاطب پی برده اما به نظر می‌رسد فراموش کرده که سریال او قرار نیست یک سریال آنتولوژی یا یک مینی سریال جزئی باشد. قسمت ششم سریال قورباغه در شرایطی منتشر شده که این سریال تنها ده اپیزود دیگر فرصت دارد تا روایتش را تکمیل کند. شاید هومن سیدی تصمیم گرفته تا همه چیز را به ساعات پایانی بکشاند اما خمار نگه‌داشتن مخاطب در دنیایی که نشانه‌ای از پیشروی دقیق داستان در آن وجود ندارد، اندکی بی‌رحمانه به نظر می‌رسد.

نقد و بررسی سریال قورباغه

اگرچه قسمت ششم سریال قورباغه بخش مهمی از کلافی که در پنج اپیزود قبلی پیچیده را واکاوی می‌کند اما این تلاش برای از هم تنیدن داستان آن برای نزدیک‌شدن به تماشاگر اصلا کافی نیست. رابطه سریال و تماشاگرش با رابطه رامین [با هنرنمایی صابر ابر] و فرانک [با نقش‌آفرینی سحر دولت‌شاهی] شباهت جالبی دارد؛ به همان میزان که رامین تنها در شرایطی که به فرانک نیاز دارد به او پناه می‌برد و در مواقعی که نیازی به او ندارد تلاش می‌کند تا رهایش کند، سریال قورباغه هم تصمیم گرفته به تماشاگری که شدیدا تحت تاثیر فضاسازی و تعلیق سریال قرار گرفته این اخطار را بدهد که این رابطه همیشه هم آنقدر مستقیم ادامه پیدا نمی‌کند.

به نظر می‌رسد هومن سیدی و دوستانش تعلیق را با سردرگم نگه‌داشتن مخاطب اشتباه گرفته‌اند. شاید هم آن‌ها می‌دانند که بافت اصلی داستان نیازی به پرداخت در ۱۶ اپیزود ندارد و از دقایق بسیار زیادی که در اختیار دارند استفاده می‌کنند تا سوژه‌های فرعی را هدف قرار دهند. اما مشکل از جایی ریشه عمیق‌تری پیدا می‌کند که سریال ذخایر تعلیقی‌اش را از دست می‌دهد، در سردرگم نگه‌داشتن مخاطب شکست می‌خورد و در بهترین حالت او را سر کار می‌گذارد.

اگرچه قسمت ششم سریال قورباغه تلاش واضحی برای روایت داستان اصلی و مورد انتظارش می‌کند اما همه عناصر اصلی و خسته‌کننده ۵ اپیزود قبلی باز هم قابل احساس است؛ مونولوگ‌های بی‌فایده، دیالوگ‌های بی‌فایده‌تر، دویدن‌های بی‌پایان صابر ابر و جنون بی‌پایان‌تری که حالا اندکی مضحک به نظر می‌رسد.

سریال قورباغه می‌تواند به همین مسیر فعلی ادامه دهد و هم‌چنان به خیره نگه‌داشتن مخاطب اهتمام بورزد اما استراتژی فعلی دیر یا زود شکست‌خورده‌تر از همیشه به نظر می‌رسد و در آن شرایط حتی فضاسازی تاثیرگذار و داستان‌سرایی مستقیم سریال هم کمکی به آن نمی‌کند. آیا هومن سیدی، نوید محمدزاده، صابر ابر، سحر دولتشاهی و فرشته حسینی واقعا چنین قمار سنگینی روی مخاطبی که متوجه تمایز سریال آن‌ها با همه رقبا شده، می‌کنند؟ پاسخ این پرسش تا چند هفته آینده مشخص می‌شود.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا