گفتگو با مینا وحید بازیگر سریال افرا : معتاد به «کلش آف کلن» هستم!

مینا وحید، متولد ۱۷ مرداد ۱۳۶۶، در رشت، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون است. در کارنامه هنری او می توان به فیلم های سینمایی «ساعت به وقت صفر»، «حنا»، «دوران عاشقی»، «کفشهایم کو»، «هایلایت»، «کرمچاله»، «بعد از تو»، «آن دیگری» و همچنین سریال تلویزیونی «بانوی عمارت» و مجموعه پر مخاطب «شهرزاد» اشاره کرد. با مینا وحید که این شب ها مجموعه «افرا» را روی آنتن دارد و به زودی شاهد هنرنمایی او در سریال «جزیره» نیز خواهیم بود، گفتگویی صمیمی داشته ایم که با هم می خوانیم.

خبرنگار : عباسعلی اسکتی
عکس: شهاب اسدی

*در مورد سریال «افرا» صحبت می کنید؟
سریال افرا یک ملودرام  اجتماعی است که فیلمنامه خوبی دارد. وقتی فیلمنامه آن را به من دادند، بیست قسمت نوشته شده بود و من آن بیست قسمت را دوست داشتم. شخصیتی که بازی کرده ام، شخصیتی خیلی ملموس بود و خیلی از ملاک های اجتماعی و مسائل زن هایی که در این اجتماع هستند را نشان می داد. معمولا آنطور که باید شرایط را نشان نمی دهند، ولی این شخصیت، خیلی کاراکتر به روزی بود و این برای من جذابیت داشت.

*بهترین اتفاق هفته گذشته برای شما چه بوده است؟
اینکه برای اولین بار برای یک سریال طنز رسانه قرارداد بسته ام.

*فکر می کنید در کمدی هم موفق باشید؟
نمی دانم! اتفاقا خیلی می ترسم، ولی چالش جذابی است. گاهی مواقع نقش هایی مثل همین نقش من در سریال افرا وجود دارند که چالش ندارند و من را به عنوان یک بازیگر به چالش نمی کشانند. این نقش خیلی نزدیک به خودم و قاطع و امروزی است، ولی نقش هایی هستند که خیلی چالش برانگیز هستند و شما نمی دانید که در این نقش موفق می شوید و می توانید آن را به نحو احسن در بیاورید یا خیر. مثل جواهر در بانوی عمارت که وقتی فیلمنامه را خواندم، احساس کردم که آیا می توانم یک شخصیت در این حد منفی را طوری بازی کنم که دوست داشتنی باشد و مردم منتظر باشند که سکانس های او بیاید که آن هم خیلی چالش بزرگی برای من بود.

*و به نظر شما آن نقش خوب از آب در آمد؟
فکر می کنم در آن نقش پیروز شدم، چون واقعا مردم آن را دوست داشتند و حالا این نقش هم دقیقا همان حالت را دارد، خیلی چالش برانگیز است. این خیلی ترسناک است که شما کمدی کار کنید و مردم نخندند.

*از بانوی عمارت دو خبری نیست؟
نه، فکر نمی کنم. تا جایی که من خبر دارم، آقای حمیدنژاد تصمیم ندارند فصل دوم آن را بسازند.

*خانم وحید، بهترین تعریفی که از خودتان شنیده اید، چه بوده است؟
تعریفی که از خودم دارم این است که معمولا از هیچ شکستی خسته نمی شوم و تا چیزی را به دست نیاورم، ناامید نمی شوم.

*اگر با خودتان ملاقات کنید، از خودتان خوشتان خواهد آمد؟
بله، خوشم می آید، ولی خیلی با خودم معاشرت نمی کنم! چون معاشرت  با من یک مقدار سخت است.

*چرا سخت است؟
معمولا دیگران می گویند قلق های خودم را دارم. دیگران می گویند معاشرت با تو سخت، ولی دوست داشتنی است.

*چه ویژگی هایی از خودتان را دوست دارید؟
اراده خودم را خیلی دوست دارم و این خیلی برای من مهم است. برای خودم هدف های سخت می گذارم و به آنها می رسم. اینکه زندگی من خیلی ساکت و جمع و جور است را دوست دارم. خیلی آدم اجتماعی و پر رفت و آمدی نیستم، جمع دوستان من خیلی مرتب و کوچولو است و این آرامش را خیلی دوست دارم و دیگر اینکه هر کمکی از دستم بر بیاید و تا جایی که در توان من باشد، به دیگران کمک خواهم کرد.

*اگر بخواهید یک دوست عجیب انتخاب کنید، آن شخصیت چه کسی است؟
دوست داشتم در زمان فردریش نیچه زندگی می کردم و با نیچه دوست بودم.

شهرت را دوست دارید؟
نمی شود گفت کسی شهرت را دوست نداشته باشد و بیاید بازیگر شود، ولی شهرت آن اوایل جذاب است و بعد دردسر آن بیشتر از جذابیت است. معمولا هیچ وقت سعی نکرده ام از شهرت خودم جایی و برای کاری استفاده کنم.

*شما از معدود هنرمندان کم حاشیه هستید.
یکی از چیزهایی که از خودم دوست دارم، سکوتی است که دور و بر خودم راه انداخته ام.

*چرا هیچ وقت سعی نکرده اید با حاشیه بیشتر دیده شوید؟
معمولا وقتی با حاشیه بولد می شوید، آن دیده شدن خیلی سریع کمرنگ می شود و به این شکل نیست که برای شما بماند. اتفاقا من همیشه برعکس عمل کرده ام، یعنی جاهایی هم که این امکان وجود داشت که چیزهایی را در بوق و کرنا کرد، تصمیم گرفته ام آنقدر شلوغ نکنم، مثل جایره بازیگری لس آنجلس که یک خبرگزاری آن را کار کرد و چند جا پخش شد، ولی خودم کاری نکردم.

*اتفاقی افتاده دوست نداشته باشید چهره مشهوری باشید؟
بله، چند وقت پیش برای سریال جزیره در کیش بودیم و خیلی تصادف بدی کردم، وقتی روی زمین افتاده بودم و مردم جمع شده بودند، استرس من بیشتر از این بود که کسی من را نشناسد و عکس نگیرد تا اینکه من را به بیمارستان ببرند.

*در کیش هم مگر تصادف می شود؟
همه همین را می گویند، برای من رخ داد!

*نظر مخاطبانتان مخصوصا در دنیای مجازی چقدر برای شما اهمیت دارد؟
به هر حال به عنوان یک بازیگر این مشخصه تمام بازیگرهاست که دوست دارند دوست داشته شوند. این خیلی برای بازیگرها مهم است، ولی آن هم به هر حال تا یک حدی. اوایل که شروع کرده بودم، خیلی کامنت ها را می خواندم و آنها خیلی می توانستند حالم را بد یا خوب کند، ولی الان حتی وقتی فحش می دهند، خیلی برای من مهم نیست.

*کامنت جالبی هم داشته اید که در یادتان مانده باشد؟
نکته ای که وجود دارد این است که یک موقع شرایط روحی من مخصوصا در پاییز و زمستان اصلا خوب نیست. استوری می گذارم و حالم را با طرفداران شریک می شوم. خیلی دایرکت هایی که می گذارند، برای من جذاب است. خیلی از آنها باعث می شوند حال من خوب شود و احساس می کنم که یک عالمه دوست دارم.

*بیشترین دایرکتی که دارید، شامل چه می شود؟
اینکه خانم وحید، یک سوال دارم، می شود جواب بدهید؟! و جالب اینکه سوال را هم نمی پرسند!

*یک اتفاق ایده آل همین الان چه می تواند باشد؟
ایده آل ترین اتفاق این است که کرونا تمام شود. من بعضی موقع ها فکر می کنم که دارم روی یخ اسکی می روم و هر لحظه امکان دارد سر بخورم، به خاطر اینکه من از شهریور سر افرا بوده ام، بعد یک سینمایی با آقای عطشانی داشته ام و بعد سرسریال جزیره بوده ام و الان هم قرارداد جدید دارم. مدام از این گروه به آن گروه و ماسک هم ندارم. من نمی دانم که پارتنر و همبازی من و خانواده اش چقدر پروتکل های بهداشتی را رعایت می کنند و اینها خیلی استرس زاست، به همین خاطر امیدوارم این اپیدمی زودتر تمام شود.

*خوش چهره بودن چقدر در پیشنهاد نقش تاثیر دارد؟
خیلی نمی توانیم بگوییم ملاک است. ما خیلی از بازیگرها را داریم که نه تنها می توانیم بگوییم خوش چهره نیستند، حتی بر اساس ملاک های اجتماعی شاید زشت هم باشند. بحث آن جذابیت است که در شغل ما به آن می گویند «آن» بازیگری، یعنی طرف آن جذبه و گیرایی را دارد، می تواند با نگاهش قدرتی را منتقل کند که شما مجبور شوید او را دوست داشته باشید، حتی اگر خوش قیافه نباشد. بعضی موقع ها هم به خاطر چهره خوب از بعضی از کارها شما را حذف می کنند، چون چهره معمولی می خواهند.

*شما خوش چهره هستید؟
بد نیستم! زیبایی بسیار بسیار سلیقه ای است و من به شخصه با قیافه خودم خوب هستم و برای من کافی است.

*موسیقی کجای زندگی شما قرار دارد؟
خیلی از ساعت هایی که در خانه هستم، موسیقی پخش می شود. گروه «آرکاییو» و «چستر بنینگتون» را تا قبل از اینکه خودکشی کند، دوست داشتم.

*علاقه مندی ها و تفریحاتتان چیست؟
خیلی گیم بازی می کنم، «کلش رویال»، «کلش آف کلنز» و پلی استیشن، یوگا می کنم، کتاب می خوانم و دائم سریال نگاه می کنم.

آخرین سریال خوبی که دیده اید؟
سریال Mare Of Easttown که خانم Kate Winslet در آن بازی کرده اند و سریال «فرندز» هم که همیشه است. از فصل اول شروع می کنم و هر شب یک قسمت را می بینم. حدودا یک سال طول می کشد و وقتی تمام می شود، دوباره از فصل اول شروع می کنم.

*چهار شخصیت که دوست دارید از نزدیک ببینید؟
یکی نیچه بود که واقعا دوست داشتم حتی یک ساعت هم ایشان را از نزدیک ببینم و حرف هایش را گوش کنم. دوست داشتم «ویرجینیا ولف» را ببینم، نویسنده زنی که زندگی او خیلی جذاب است. دوست داشتم «لاکان» زبان شناس مورد علاقه ام و مایکل جکسون را هم ببینم.

*چهار شماره در گوشی تان که وقتی به اسم آنها می رسید، حالتان خوب می شود؟
خواهرم، برادرم میلاد، یکی از دوستانم مهتاب و یکی دیگر از دوستانم که ترجیح می دهم اسمش محفوظ باشد!

*اگر دوباره متولد شوید، دوست دارید این اتفاق کجا و با چه شغلی رخ بدهد؟
دوست دارم که در کانادا، سوئیس یا فنلاند متولد شوم و یا وکیل باشم یا یک سرآشپز معروف.

*یک نکته جالب از خودتان برای مخاطبان ما بگویید.
قبل از آنکه بازیگر شوم دانشجوی کارگردانی سوره بودم و به دلایلی بعد از چهار ترم دانشگاه را رها کردم و از این فضا دور شدم. می خواستم دور باشم و حدود هفت یا هشت شغل را امتحان کردم. شاید مردم باورشان نشود، ولی در ۲۲ سالگی آموزشگاه رانندگی داشتم. در ۲۵ سالگی خرید و فروش زمین و بعد ۵-۴ سال تدریس زبان می کردم و حتی ۳ ماه هم مهماندار بودم که برای شخصیت من سخت بود و رها کردم. در نهایت برای فوق لیسانس دوباره به راه خودم برگشتم و بازیگر شدم.

*فکر می کنید پنج سال بعد کجا باشید؟
در مسیر کاری که دارم پیش می روم، فکر می کنم از الان خیلی جلوتر هستم. زندگی و اینکه چه اتفاقاتی می افتد را اصلا نمی شود پیش بینی کرد، اما همیشه تصوری که از ۵-۴ سال بعد دارم این است که یک خانه کوچک خارج از شهر داشته باشم و در سکوت و آرامش زندگی آرامی داشته باشم. فکر می کنم بعد از این همه آسیب هایی که در این ۳-۲ سال از لحاظ روحی همه ما دیده ایم، دنبال چنین آرامشی هستیم. بیشتر دوست دارم در هر جا و هر موقعیتی هستم، آرامش داشته باشم.

*خانم وحید، از آنچه امروز هستید، راضی هستید؟
با اینکه من دو سال کار نکردم و این دو سال کار نکردن، من را بسیار عقب انداخت، ولی همین الان در مسیری که هستم، راضی ام و به نظر من اگر که آدم ها بتوانند از خود مسیر لذت ببرند، خیلی زندگی بهتری خواهند داشت، نه اینکه ما فقط به نتیجه فکر کنیم که در حالت نتیجه گرایی جایی که هستیم، خوب یا بد است. مهم مسیر است. شما می توانید هیچ چیز نداشته باشید و حالتان خوب باشد یا اینکه همه چیز داشته باشید و هر شب در تخت خودتان گریه کنید! از لحاظ موقعیتی از جایی که هستم، راضی ام و امیدوارم که آنقدر که باید خوشحال باشم، خوشحال باشم. فعلا برای این تلاش می کنم.

بیشتر بخوانید :

گفتگوی اختصاصی با خواننده گروه عجم: دوست داشتم شاه اسماعیل صفوی را از نزدیک ببینم