یلدای و جای خالی استاد مرتضی احمدی + فیلم
مرتضی احمدی ، هنرپیشه و صداپیشه سینما، رادیو، تلویزیون، تئاتر و پیشپرده خوان و ترانهخوان نغمههای فولکلور و روحوضی (ضربی خوانی) به سبک بیات تهران، دهم آبان ۱۳۰۳ به دنیا آمد و در سی آذر ۱۳۹۳ درست در شب یلدای ایرانیان درگذشت. اگر قرار بود مرتضی احمدی روز مرگش را انتخاب کند روزی بهتر از شب یلدا نمیتوانست باشد. نام او، کار و پیشه و زندگی او و یک عمر تکاپوی هنری او با فرهنگ، آداب، سنن و باورها و ناخودآگاه جمعی ایرانیان عجین بود و این مرگ زیبا در شب یلدا، هم حق او بود و هم مزد بیش از هفت دهه عشق بازی میان ایرانیان و برای ایرانیان بود. مرتضی احمدی هر جا که پا گذاشت به استادی کار را تمام کرد.
در سینما از قلندر و باباشمل علی حاتمی تا اتوبوس یدالله صمدی و ناصرالدین شاه آکتور سینمای مخملباف؛ در تلویزیون از سلطان صاحبقران تا آرایشگاه زیبا و زیر بازارچه و در صداپیشگی از پینوکیو تا مجموعه شکرستان و دوبلوری در فیلم شاهین مالت، او نقش و امضای خود را بر دفتر هنر و فرهنگ ایران ثبت کرد و در دل ایرانیان جای گرفت. احمدی راوی قصهها، ترانهها و خنده و غمهای ایرانیانی بود که خود با آنان زیسته بود. از ترانه «گل پری جون» تا ترانه «کارگرم من» که محبوب کارگران راهآهن تهران بود. در کارنامه سراپا تماشایی مرتضی احمدی، نمیتوان او را بدون طنز، بدون لبخند و بدون شادی تصور کرد، هر چند که تلخترین دردهای مردمت را بیان کرده باشی.
مرتضی احمدی میراثدار و گردآورنده و نویسنده حافظه شفاهی و فولکلور زادگاهش تهران نیز بود. زادگاهی که به آن تعلق داشت و عاشقانه در سودای نگاهبانی از هویت در معرض فراموشی و زوال آن بود. از اینرو با جد و جهد تمام دست به قلم شد و چند کتاب ماندگار از تهران و یادگارهای قدیمش برای ایرانیان نوشت. پرسه در احوال تهرون و تهرونیا، پیشپرده و پیشپرده خوانی، فرهنگ بر و بچههای تهرون، کهنههای همیشه نو، مردی که هیچ بود، من و زندگی؛ کتابهایی هست که او با قدرت حافظه قوی، روح جستوجوگر و عشق بیپایانش به تهران و فرهنگ اصیل تهرانیها، به رشته تحریر درآورد. از سال ۱۳۲۱ تا سال ۱۳۹۳، در هوای هنر و دمخور با مردم ایران بودن کاریست سترگ و مثال زدنی. هم خوب بگویی، هم خوب بنویسی، هم خوب بازی کنی و هم خوب باشی و خوب در دل مردم بمانی؛ این سیاههای است که مرتضی احمدی از خود به جای گذاشته است.
بهرام بیضایی او را چنین توصیف میکند: «آن مرد گنجی در سر دارد که میان شما پخش میکند، گنج مردم نادار، مردم دریغ شده! گنجی از ناداری، گردآوری شده از روزمرگی در جهان رو به دگرگونی! آن مرد سرود گمشده میخواند، باز یابد خود بیخویش خویش را، در بم و زیرهای آن، در تهران گمشده!» درشبی از شب یلدای ایرانیان او را به برنامه «رادیو هفت» دعوت کردند تا از شبهای یلدایی ایرانیان قدیم بگوید و او با زبان طنازانه و شیرین زبانی همیشگیاش برای ایرانیان از یلدا و خاطرات یلدا گفت. در شب یلدای همیشه مانای ایرانیان، مرتضی احمدی همراه و همدم جشن شیرین ایرانیان است. نامش و یادش بلند باد.