عید نوروز در سنندج با چه آدابی همراه است ؟
آداب و رسوم نوروزی
سنندج دومین شهر بزرگ کرد نشین و بیست و سومین شهر بزرگ ایران، مرکز استان کردستان در غرب ایران است. نام سنندج دگرگون شدهٔ سنهدژ است و سنه دژ نیز دگرگون شده نام سینه دژ است و به این علت این نام را انتخاب کردند.
زیرا در وسط و مرکز یا سینه دژ (کوه) های آبیدر و رشته کوه زاگرس است. شهر سنندج به شهر هزارتپه معروف است.
سنندج به لحاظ موقعیت جغرافیایی و فعالیتهای شهرسازی عصر صفوی و قاجار، از بافت شهری سنتی با ارزشی برخوردار است که بناهای مسکونی و عامالمنفعه متعددی مانند حمام، مساجد و بازار در آن باقی ماندهاست.
و دارای محدودهٔ بافت تاریخی فرهنگی با وسعتی معادل ۱۱۲ هکتار است. این شهر یکی از قطبهای گردشگری سالم در ایران شناخته میشود.
آداب و رسوم عید نوروز در سنندج
عید نوروز در سنندج و همین طور در استان کردستان از گذشته همواره با آداب و رسوم خاصی برگزار شده است که بسیاری از آنها تا امروز نیز ادامه دارد.
در منطقه کردستان، عید نوروز دارای قدمتی بس کهن است؛ جشن سال نو که ما آن را نوروز می نامیم، نزد سومریان نیز شناخته شده بود و عناصر اصلی آن در میان مردم مصر نیز رواج داشته است.
پیشینه نوروز نه تنها به دوران مشترک هند و اروپایی بازمیگردد، بلکه در میان اقوام کهنتر نیز وجود داشته است.
پیروز شدن «کاوه آهنگر» بر «ضحاک» نماد نوروز کُردها
در اساطیر ایران پیدایش نوروز را به بر تخت نشستن جمشید پیشدادی نسبت دادهاند اما در نزد مردم کُرد رای غالب مربوط به داستان «کاوه آهنگر» و «ضحاک» میباشد که کاوه بر ضحاک پیروز شد و مردم به مناسبت این پیروزی بر کوهها آتش افروختند و دست در دست هم به شادمانی پرادختند.
از آن سال تاکنون مردم کُرد هر ساله در اولین روز بهار به بزرگداشت آن روز فرخنده آتش روشن میکنند و به شادمانی میپردازند.
از طرف دیگر در افسانههای مردم کُرد «خاتو زمهریری» که نماد زمستان است دو پسر داشته که با فصل بهار میمردند و سال دیگر در زمستان متولد میشدن؛ این افسانه با توجه به وضع اقلیمی کردستان توجیه پذیر است.
در مناطق کُردنشین رسمهای دیگری از قبیل «میر نوروزی» و «کوسه گردی» نیز در نزدیکیهای بهار انجام میشده است که همگی آنچه گفته شد، نشان از اهمیت آمدن بهار برای قوم کُرد دارد.
اما اینکه چگونه و به چه نحو اهالی سنندج به پیشواز نوروز رفته و آن را برگزار کردهاند، داستانی است که در کتاب «آینه سنندج» به صورتی مفید به آن پرداخته است که در این مقاله نیز گوشههایی از آن آمده است.
تهیه سمنو از رسوم نوروز در سنندج
در شهر سنندج از نیمههای اسفندماه و شاید زودتر خانوادهها دست به تدارک نوروز میزدند از جمله این تدارکات تهیه سمنو بود. خانمهای خانه گندم، عدس و کنجد را در پارچهای ریخته و در ظرفی مسی قرار میدادند.
و بعد از ریختن آب، آن را جلوی نور ملایم خورشید قرار میدادند تا دانهها جوانه بزند؛ پدر خانواده نیز در این فرصت اندک قبل از عید، به بازار می رفت تا برای اهالی خانه لباس و کفش تهیه کند.
از دیگر چیزهایی که قبل از عید آماده میشد، آجیل، شیرینی، میوه، برنج، روغن و گوشت بوده است.
نامیدن روز قبل از نوروز به نام روز عرفه در سنندج
مردم سنندج به مانند اعیاد مذهبی که روز قبل آن را عرفه مینامند، روز قبل از عید نوروز را نیز عرفه مینامیدند.
این روز شلوغ ترین روز سنندج بوده است خانوادهها لباسهایشان را از خیاطی میگرفتند، مردها به سلمانی میرفتند و زنها در پی خرید تخم مرغ بودند.
در خانوادههای سنندجی کمتر از یک تغار(۳۰ عدد) تخم مرغ نمیخریدند و تعداد این تخم مرغها گاهی به سه تا چهار تغار نیز میرسید.
تخم مرغها آب پز میشد و همه اعضای خانواده دست به رنگ کردن آنها میزدند تا با برابر قرار دادن زمین و تخم مرغ، با رنگ کردن آن، زمین را نیز رنگ کرده باشند.
چند روز قبل از عید، جوانان روستا نیز بوتههای خار را جهت فروش به شهر میآوردند. خانواده ها آن را تهیه کرده و بر پشت بام میگذاشتند.
چهارشنبه سوری در سنندج
از جمله مواردی نیز که جهت آتش بازی در کردستان کاربرد داشت، فیشک (فشفشه)، ماتاو، تقه، کوزی (کوزه منور) و تیزان (بادکنک) بود.
نوروزنامه یکی از رسوم نوروز در سنندج
همچنین از جمله چیزهایی که قبل از عید توسط کودکان تهیه میشد، «نوروزنامه» بود؛ نوروزنامه عبارت از یک صفحه سفید بود که در بالای آن اشکالی مانند سماور، قلیان، سمنو، تخم مرغ رنگ شده، شیرینی و ماهی نقاشی میشد و پایین آن در چهار ستون اشعاری که هر مصرع در یکی از سطرهای این ستونها جای میگرفت، مینوشتند.
بچهها اشکال را رنگ آمیزی کرده و موقع تحویل سال به پدر و مادر خود میدادند و عیدی طلب میکردند.
تهیه “خوانچه” برای تازه عروسها از رسوم نوروز در سنندج
در نوروز خوانچههایی(هدیه) برای عروسهای نامزد شده یا دخترهایی که به خانه شوهر رفته بودند، میبردند؛ طلا، عطر، دستمال، جوراب، تخم مرغ رنگ شده، صابون، پارچه، ماهی، شربت، سمنو، شیرینی و آجیل و از همه مهمتر سیب سرخ زرورق زده شده از جمله اقلامی بود که در خوانچهها وجود داشت.
آتش بازی در شب نوروز
در شب نوروز، بوتههای خار آماده شده توسط پدر خانواده آتش زده میشد و بچهها نیز شروع به آتش بازی میکردند.
لازم به ذکر است؛ در مناطق کردنشین آتش مخصوص نوروز بوده و در چهارشنبه سوری(چوارشهمه کوله) به هیچ وجه آتش روشن نمیشد و بعد از خاموش شدن آتش خانواده به خانه رفته و شام میخوردند. در سنندج معمولا این شام حلوا بوده و غذای اصلی که پلوخورشت است را برای فردای آن روز صرف میکردند.
تحویل سال در سنندج
در قدیم که رادیو و تلویزیون در سنندج نبود، مردم از روی تقویمهای جیبی «منجم باشی» یا تقویم «پیوندی کردستانی» از ساعت و دقیقه تحویل سال مطلع میشدند.
مردم سنندج به هنگام تحویل سال آینه تمام قد سنگی یا نیم قد را به دیوار تکیه داده و در دو طرف آن شمعدانی یا شمع روشن قرار میدادند و جلوی آن سفره کوچک سفیدی پهن میکردند که روی آن سمنوی تزیین شده با روبان قرمز، تخم مرغ رنگ شده، ماهی، شیرینی، آجیل و تنگهای رنگارنگ شربت قرار می دادند.
پدر خانواده وضو میگرفت و با تحویل سال برای خانواده و آشنایان دعا میکرد. بچهها نوروزنامهها را میدادند و عیدی میگرفتند، خانوادههایی که دختر شوهر داده یا عروس داشتند منتظر عیددیدنی بچه هایشان میشدند و کوچکترها نیز به عید دیدنی بزرگترها میرفتند.
اجرای بازی هیلکه شکینه(تخم مرغ شکستن) توسط بچهها
بچهها هر یک سهم خود را از تخم مرغها دریافت میکردند و جهت انجام (هیلکه شکینه) به کوچه میرفتند؛ رسم تخم مرغ شکستن در سنندج به این نحو است که هر یک از دو نفر تخم مرغهایشان را با دست گرفته و بر روی هم میزدند تخم مرغ هر کدام شکست باید آن را به طرف دیگر که تخم مرغ سالم مانده، بدهد.
این رسم به صورت دیگری نیز انجام میشود، چند نفر که در این کار شرکت میکنند، تخم مرغهایشان را به هم میزدند و هر تخم مرغی شکسته شد آن را روی زمین گذاشته و این کار را تا زمانی که تنها یک نفر تخم مرغ نشکسته داشته باشد، ادامه میدهند و تمام تخم مرغهای روی زمین از آن کسی است که تخم مرغ سالم دارد.
در مناطق دیگر کُردنشین رسمهای زیادی در رابطه با نوروز وجود دارد که از آن جمله آنها رفتن به کوه و دشت در صبح زود است آنها دست خود را با شبنم تر کرده و بر صورت و لباس خود میکشیدند و اعتقاد دارند که اگر کسی مریض باشد، شفا مییابد.
در دیگر مناطق نیز، مردم صبح زود از روستا به سمت کوه به راه افتاده و با خود آرد میبردند، آرد را خمیر کرده و دستهای گل در آن فرو میکردند سپس خمیر و گل را به روستا آورده و روی درب منزلشان میگذاشتند و اعتقاد بر این بود که با این کار بهار را به خانه آورده و باعث خیر و برکت میشود.