خلاصه داستان قسمت ۶۷ سریال ترکی استانبول ظالم + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۷ سریال ترکی استانبول ظالم را می خوانید. نام اصلی این سریال ترکیه ای zalim istanbul است. این سریال دو فصل دارد. فصل دوم استانبول ظالم نیز در سال ۲۰۲۰ پخش می شود. بازیگران اصلی این سریال عبارتنداز؛ سیمای بارلاس، مینه توگای، بهار شاهین، فکرت کوشکان، دنیز اوئور،  اوزان دولونای، سرا کوتلوبی، برکر گوون، مهمت اوزان دولونای، ادریس نبی تاشکان و… .

قسمت ۶۷ سریال ترکی استانبول ظالم
قسمت ۶۷ سریال ترکی استانبول ظالم

خلاصه داستان قسمت ۶۷ سریال ترکی استانبول ظالم

نریمان و جرن نقشه ای می‌کشند تا به عمارت بازگردند. آنها به شرکت آگاه می‌روند تا با او صحبت کنند. جنک هنگام خروج از دفتر پدرش، جرن را می‌بیند. او فکر می‌کند که پدر بچه جرن نیست زیرا کسی جواب آزمایش را عوض نکرده است. نتیجه آزمایش نشان می‌دهد که ندیم پدر بچه است و جنک دیگر در مورد جرن عذاب وجدان ندارد. جرن مطمئن است که بچه از جنک است اما نمی‌تواند آن را ثابت کند. نریمان در دفتر آگاه از سختی هایی که جرن می‌کشد می‌گوید. او می‌خواهد کاری کند که آگاه جرن را ببخشد و به ویلا بازگردد. وقتی جرن وارد اتاق می‌شود، آگاه با عصبانیت فیلم دوربین مداربسته را نشان نریمان می‌دهد و می‌گوید: « نوه ی تو کنار شوهرش نشسته و برای پسر دیگه ای گریه میکنه.» آگاه کارهایی که جرن انجام داده را نابخشودنی می‌داند و آنها را بیرون می‌کند.

جمره که در مزرعه با دکتر حرف زده، بدحال شده و میخواهد از آنجا برود. او ندیم را می‌بیند که در حال تمرین گفتار درمانی است. ندیم آرام آرام در حال کتاب خواندن است که ناگهان جمره را میبیند. جمره به سمت ماشین میدود و از آنجا می‌رود. ندیم به دنبالش حرکت می‌کند و او را صدا می‌زند ولی فایده ای ندارد. دکتر ندیم را آرام می‌کند و از قصد می‌گوید: « اون بخاطر تو نیومده بود.» شب می‌شود و ندیم با تلاش زیاد به تمرین کردن ادامه می‌دهد. او از میله ها میگیرد و راه می‌رود اما پاهایش به دلیل ضعف شدید، می‌لرزند. ندیم می خواهد هرچه سریعتر خوب بشود تا انتقام قلب شکسته اش را بگیرد. آگاه از دکتر می‌پرسد که با جمره که صحبتی کرده اند. دکتر جواب سوال آگاه را نمی‌دهد و با احترام پیشنهاد می‌دهد که در این مسئله دخالت نکند. جیوان در باغچه با دوستش در مورد کار صحبت می‌کند و قرار می‌شود صبح زود با اتوبوس به روستا برود.

داملا حرف های جیوان را می‌شنود و می‌پرسد که به کجا خواهد رفت؟ جیوان می‌گوید:« میخوام برای همیشه از اینجا برم. من نتونستم برای خواهرام برادری کنم. همیشه ازم می‌خوان تو هیچ کاری دخالت نکنم. بهتره که من برم دلیلی برای موندن نیست.» داملا متوجه می‌شود که جیوان دلیلی برای ماندن میخواهد. از این رو لب های او را می‌بوسد. جیوان شوکه شده و بدون حرفی به خانه بازمی‌گردد. جنک که شاهد ماجرا بوده، از کار داملا عصبانی ست. داملا که نامه جنک را خوانده، برادرش را بخاطر کارهایش سرزنش می‌کند. او می‌داند که جنک بین دوخواهر، با یکی خوش گذرانی و با دیگری ازدواج کرده است. او می‌گوید که این اتفاقات نباید می‌افتادند. جنک که از کرده خود پشیمان است، می‌گوید: « من وقتی مرتکب اون اشتباه شدم، فکر نمیکردم عاشق جمره میشم. من واقعا عاشق زنم هستم.» صبح روز بعد، روز دادگاه طلاق جنک و جمره است. جنک زودتر از جمره بیدار شده و رفته است. جمره با عجله حاضر می‌شود تا به دادگاه برسد…

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا