یا امام رضا ، خراسان در شب میلاد تو، عزیزترین جای عالم است !
جواد نبوتی
در یازدهم ذیقعده سال ۱۴۸ هجری، مدینه حال و هوایی دیگر داشت و نه تنها در زمین، بلکه از آسمان هم صدای تهنیت گفتن ملائک به گوش میرسید و شکوفا شدن غنچه دیگری از گل های بوستان ولایت را که فضای عالم را معطر ساخته بود، بشارت میداد. نامش «علی» و کنیه اش «ابوالحسن» بود.
شوق در رگ های ذی القعده می دود. هشتمین خورشید دمیده است؛ همان علی نامی که آشنای تمام غریبان است.
یا امام رضا، خراسان در شب میلاد تو، عزیزترین جای عالم است. امشب عطر زعفران و گلاب، عطر عود و اسپند، از زمین به آسمان راه می گشاید و تمام عرشنشینان، چراغانی شهری را به هم نشان می دهند که خورشیدی شبانهروز در خاکش پرتوافشانی میکند. امشب نگاه فرشتگان به مشرق ایران دوخته شده و تمام دل ها بهسوی طوس پر می کشد. همه دل ها امشب حسرت پرواز دارند، حسرت داشتن دو بال سبکبار که بی وقفه بهسوی تو پر بگشایند و شادباش میلادت را بر ضریح تقرب بوسه زنند. چه مبارک سحری و چه فرخنده شبی است.
سخت است جدا شدن از شهر خاطره های پیامبر؛ اما تو «رضا» شده ای به رضای الهی؛ غریب آمده ای تا غریبه ها را آشنا کنی با هم. کبوتران مسافر را بنگر؛ رنج دوری را به جان می خرند تا نزدیک باشند به تو؛ کسی که تو را دارد، غریب نخواهد شد. چشم ها در ایوان طلای تو، مثل گمشده ها به اصل خویش، به روزگار وصل خویش باز می گردند. سناباد طوس، منزلی شده است تا هر کسی خودش را دوباره بیابد. آدمی، غریب است در این دنیا و تو امام غریبانی. آدمی مسافر است و تو کاروان سالارِ مسافران عشق. با ما بمان تا از رواق های تو، به دروازه های ملکوت برسیم. ینجا مردی هست که از آسمان آمده و زمین را در آغوش مهر خویش کشیده تا چهار فصلش بهار باشد. اینجا مردی هست که کبوتران، از هر کجای عالم، راه حریم او را می دانند و بهسویش پر می کشند؛ مردی که آهوان رمیده و هراسان روزگار را هر کجای هستی که باشند، پناه می دهد و ضامن می شود. میلادت بر ما مبارک.
بیشتر بخوانید :
گفته های خواندنی از رضا کیانیان : من یک آدم «چند وجهی» هستم!