خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال نیکان از شبکه سه سیما + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال نیکان را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. سریال‌ نیکان ملودرامی اجتماعی در ۳۰ قسمت به کارگردانی علی سراهنگ و تهیه‌کنندگی کامران مجیدی محصول جدید مرکز سیمافیلم است که از ۱۲ خرداد ماه پخش خودش را از شبکه سه سیما آغاز کرده است. این سریال هر شب ساعت ۲۰:۳۰ بروی آنتن شبکه سه می رود و تکرار آن ۰۰:۰۰ بامداد، ۰۹:۳۰ صبح و ۱۴:۱۰ ظهر می باشد.

قسمت ۲۹ سریال نیکان
قسمت ۲۹ سریال نیکان

خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال نیکان

جهان با نوچه های ارژنگی به آزمایشگاه پیش خانم نادری میرن. وقتی به اونجا میرسن جهان بهش میگه من از طرفی آقا مسعود فخاری اومدم تا شمارو به اونجا ببرم. خانم نادری میگه من از کجا بفهمم که دارین راست میگیرن دروغ نمیگین؟ جهان میگه نشون به اون نشونی که یه فرمول تو دستت داره که گفته بود تا ثبت نشده جایی درز نکنه نادری باور میکنه و باهم میرن. آنها باهم به همان جایی میرن که ارژنگی بقیه را هم نگه میداره نادری اونجا با دیدن مسعود خوشحال میشه و میگه خوشحالم که زنده‌این و نمردین! چون فکر میکردم مردین! ارژنگی میاد و واسشون شروع میکنه به حرف زدن. جهان بهش میگه ما باهم قرار گذاشته بودیم! مسعود به ارژنگی میگه بالاخره دست خودتو رو کردی! نادری میگه اینجا اصلا چخبره؟ ارژنگی واسش از فرمول میگه و ادامه میده که تو الان دوتا گزینه داری یا با من همکاری میکنی و چیزی که میخوامو بهم میدی در ازاش ساکت میشی و پولتو که میریزم به حسابت باهاش عشق و حال میکنی یا اینکه مخالفت میکنی و وضعیتت میشه مثل این دوتا که از خونه و زندگی فراری شدن ! انتخاب با خودته!

نادری بهش میگه اینکه دیگه فکر کردن نداره فقط بهم به آزمایشگاه بدین منم بهتون شماره حساب میدم. ارژنگی خوشحال میشه اما مسعود واسش افسوس میخوره و میگه فکر نمیکردم اینجوری باشی نادری میگه من خسته شدم دکتر تا کی باید با یه حقوق بخور و نمیر زندگی کنم؟ بسه دیگه! جهان کمی باهاشون دعوا میکنه که ارژنگی میگه تو خیلی داری حرف میزنی باید بگم مهمونمونو بیارن اینجا آنها بعد از چند دقیقه مهتاب را میارن که جهان با دیدنش به شدت عصبی میشه مهتاب با دیدن اونا شوکه شده و میگه باورم نمیشه حیف سیما که داره تو زندان تلف میشه! پلیس ها تو مسیر جلوی ماشین های ارژنگی را میگیرن و خودشونو تو ماشین مخفی میکنن که وارد سوله بشن. ارژنگی از دیدن سایه پلیس ها به فرد پشت تلفن میگه لو رفتیم و فرار میکنه. جهان به سرعت به دنبال ارژنگی میره از طرفی مهتاب دنبال جهان میره. پلیس ها هم دنبال مهتاب. در آخر پلیس ها موفق میشن که همه ی اونارو گیر بندازن. ارژنگی که متوجه جهان شده تو یه فرصت بهش شلیک میکنه و از اونجا سعی میکنه فرار کنه.

پلیس از مسعود بازجویی میکنه و بهش میگه که میدونیم شما بار اصل وارد میکردین و اونا انباردارتونم خریده بودن چون تو یه فرصت میومدن و مواد توی مکمل هارو عوض میکردن! سپس ازش میپرسه که چرا خودشو نیومده لو بده و فرار کرده مسعود میگه چون هیچ مدرکی نبود که بی گناهی من و همسرم معلوم بشه! پلیس ازش میپرسه پس چرا مدارکو از دخترت خواستی بیاره واست و بعدش هم غیبت زد! مسعود میگه من اصلا وقت نکردم حتی توی اون مدارکو بخونم چون یادم افتاده بود مدارکیه که میتونه بی گناهی همسرمو نشون بده اما وقتی از نیکان جدا شدم نوچه های ارژنگی افتادن دنبالم و میخواستن منو با خودشون ببرن و در آخر موفق شدن. مسعود به قید وثیقه فعلا آزاده، وقتی نیکان با داییش به کلانتری میان با دیدن پدرش جا میخوره اما سریع به حالت دو از اونجا فرار میکنه و میره. سیامک باهاش حرف میزنه و میگه که بهش حق بده فکر میکرده که از قصد تنهاشون گذاشتی سپس باهمدیگه کمی حرغ میزنن. فردای آن روز مسعود آزاد میشه و نیکان با چشمانی پر از اشک از پشت سر رفتنشو نگاه میکنه و جرأت رفتن و حرف زدن باهاشو نداره.…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال نیکان از شبکه سه سیما

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا