خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی رامو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال می‌توان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.

قسمت ۵۶ سریال ترکی رامو
قسمت ۵۶ سریال ترکی رامو

قسمت ۵۶ سریال ترکی رامو

نهیر از پرستار سراغ اون زخمی که آورده بودنو میگیره که میگه تا ۲۴ ساعت آینده وضعیتش وخیمه پلیس میاد و میپرسه کی میتونه ازش بازجویی کنه پرستار میره جوابشو بده که نهیر استرس میگیره. تو خونه صبوش استرس داره و میگه یه اتفاقی افتاده ولی یادم نمیاد چی و هرچی به صفحات دفترش نگاه میکنه چیزی پیدا نمیکنه که یکدفعه چشمش به دستش میوفته که اونجا نوشته رامو را زخمی کردن صبوش میل مرغ پرکنده اینور اونور میره و گریه میکنه و سراغ رامو را میگیره که وقتی رامو را میبینه خیالش راحت میشه و بغلش میکنه رامو آرومش میکنه و میگه من حالم خوبه مامان نگران نباش و تو بغل هم میشینن. دوعو با دستیارش یاقوز را پیدا کردن و آوردن به خانه جهانگیر که سیبل میبینتش و جا میخوره و میگه پس گیرش آوردین با کی این همکاریو کرده؟ دوعو میگه این پاکتو فقط آقا جهانگیر باز میکنه یاقوز به صورت تهدید به سیبل میگه تو بگو؟ اون آدم کیه؟ هان؟! و لبخند میزنه و میره که سیبل میترسه. جهانگیر با یاقوز درباره اون شبی که ازش خواسته بود اون خدمتکار را بکشه حرف میزنه یاقوز به خاطر میاره که اون زن که اسمش آیسل بوده را نکشته و ازش خواسته بوده تا نترسه چون نمیکشتش یاقوز به جای دیگه شلیک میکنه و ادعا میکنه کشتتش ولی وقتی بیرون میاد جهانگیر شک میکنه و به داخل میره که میبینه هنوز زنده ست و بهش دروغ گفته.

او خودش بهش شلیک میکنه و به یاقوز میگه واسه تنبیه این اسلحه که ایر انگشتت روشه دسته منه با یه دروغ دیگه میره دسته پلیس! اونا باهم بحث میکنن که یاقوز بهش عکس یکسری برگه نشون میده که اگه زنده نره بیرون میره دست پلیس جهانگیر عصبی میشه و به دوعو و دستیارش میگه دخلشو بیارین ولی نمیره و میره. سیبل استرس داره که وقتی یاقوز میبینه با صورت داغون داره میره از زنده بودنش جا میخوره و میگه یعنی چطور؟! رامو از اتاق بیرون میاد که میبینه اونو واسه تولدش سورپرایز کردن رامو حسابی خوشحال میشه و بعد از فوت کردن شمع سیبل میاد که همگی جا میخورن و جلوی صبوش مجبورن که طبیعی رفتار کنن. همگی کادوهاشونو میدن همچنین سیبل، سیبل و رامو به همدیگه زل زدن ولی چیزی نمیتونن بگن تا صبوش چیزی نفهمه. سیبل به رامو میگه باید درباره یه چیزی حرف بزنیم اونا به حیاط میرن و سیبل میگه که یاقوزو دوعو گیر انداخته بود و پیش جهانگیر آورده بود ولی جهانگیر نکشتتش رامو میگه دست از پا درازتر رفت درسته؟ سیبل تایید میکنه و میگه مهمتر اینکه مارو نفروخته بود. سیبل با رامو کمی صحبت میکنه سپس به خاطر برگه ها تشکر میکنه و میره.

فردای آن روز جهانگیر ادم هایی که واسه یاقوز کار میکردنو به دوعو میگه ببره به اتاق درمان. نهیر با حالی بد و استرس به اون مردی که تو کماست نگاه میکنه و خواهش میکنه ازش که بمیره و زنده نمونه! رامو با دوعو تو اسکله قرار میزاره و با حسن به اونجا میرن. بعد از چند دقیقه حشمت پیش رامو میره و میگه یاقوز اومده رامو جا میخوره. رامو ازش میپرسه چی میخوای؟ او سراغ اسلحه را میگیره که رامو به حشمت میگه بیاره سپس ازش میپرسه چجوری زنده مونده او میگه چون تا برگه ست که جهانگیرو تو زندان میندازه رامو دسته اسلحه را با کتش تمیز میکنه و به حشمت میده دوباره و میگه تموم شد! یاقوز میگه ار کجا بفهمم این همون بود؟ رامو میگه هیچوقت نمیفهمی ترس روحتو شک هم عقلتو میگیره ازت. همزمان با رفتن یاقوز دوعو میاد که ماشینشو میبینن. دوعو از رامو میپرسه چخبره؟ او با عصبانیت میگه چرا هنوز زنده ست؟ اومده منو تهدید میکنه! بعد از کمی بحث صدای تیراندازی میاد که دوعو میگه این چی بود؟ رامو با عصبانیت میگه حتما آدم های یاقوز اومده به مکان من حمله میکنه بیشرف! دوعو باورش شده. بعد از رفتن دوعو اون آدما که حسن و بچه ها بودن ماسک زدن و میان میپرسن خوب بود؟ رامو تایید میکنه. سیبل با فیدان به آسایشگاه رفتن به دیدن یکبار فامیل های لونت کامان تا درباره اش اطلاعات گیر بیارن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی رامو + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا