خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال ترکی رامو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال می‌توان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.

قسمت ۷۱ سریال ترکی رامو
قسمت ۷۱ سریال ترکی رامو

قسمت ۷۱ سریال ترکی رامو

واسیلی چندتا برگه میاره تا جهانگیر اونارو امضاء کنه جهانگیر میگه اینا واسه چیه؟ واسیلی میگه در ازای پولی که تو بهم ضرر زدی باید پول مصالح ساختمانیو نگیری ازم مظهر به اونجا میاد و باهاشون حرف میزنه که بهش زنگ میزنن و میگن که رامو فیکو و یاقوزو گرفته مظهر میگه کاری پیش اومده من باید برم. دوعان و شاهین بالاسر فیکو میرن و با اسلحه تهدیدش میکنن و ازش میخوان تا بگه کار کی بوده و هرچی میدونه بگه فیکو میگه نمیدونم رامو میره بالاسرش و میگه که به نفعته هرچی میدونی بگی از اون شب هرچیز جزئی هم میدونی بگو! فیکو همه چیزو بهش میگه و ادامه میده که وقتی میخواستم ازون خاویار معروف بخورم یهو واسیلی به خاطر پولی که ضرر کرده بود بشقابم رو زمین آن اخت نذاشت بخورم همین! یعنی اتفاق خاصی نیوفتاد که توجهم جلب بشه رامو میره تو فکر و میگه چرا باید همچین کاری کنه و نزاره بخوری!؟ و از اونجا میره و به دوعان و شاهین میگه ازش حرف بکشین. آدم های صراف فیلمی از اومدن مظهر به اونجارو برای رامو میفرستن و رامو میگه این اونجا چیکار داره! و به اونجا میره. مظهر با دیدن رامو بهش میگه میدونم قاتل عمه ات کیه اما اول پیشنهاد میده تا برن رستورانی که صراف اونجاست تا سوپ بخورن.

اونجا رامو میگه کی کشته عمه منو؟ مظهر میگه جان فداها همونایی که به محل بارها حمله کردن و باهمدیگه صحبت میکنن که رامو میگه اول باید خیالم راحت بشه که افراد دور میز دستی ندارن مظهر میگه باشه پس من بهت ۲۴ ساعت وقت میدم تا بفهمی ماجرارو بعد باید آزادشون کنی البته به غیر از دوعو اون جزء افراد دور میز نیست اصلا هم ازش خوشم نمیاد نه از خودش نه از باباش سپس میره. بعد از رفتنش صراف از رامو میپرسه که به نظرت به چیزی شک کرده؟ او میگه نه فکر نکنم. از طرفی حسن رفته پیش یاقوز و ازش میخواد تا هرچی میدونه بگه یاقوز میگه منم به اندازه شما ناراحتم فیدان واسه منم خیلی با ارزش بود از دیشب حال منم بده! حسن میگه پس هرچی میدونی بگو رامو میاد و باهاش بحث میکنه که یاقوز میگه دیشب بهت پیام دادم اگه این کار من بود که بهت نمیگفتم بیای اسکله همو ببینیم! رامو میگه چی؟ تو به من کی پیام دادی؟ یاقوز میگه گوشیمو بردار ببین تو هم گفتی میای رامو جا میخوره که با چک کردن پیامش میبینه راست میگه و به یاقوز میگه ولی من این پیامو بهت ندادم! سپس با چیزی که تو ذهنشون میاد فریاد میزنن و رامو با عصبانیت میخواد بره سراغ واسیلی.

رامو میره پیش دوعو و روی پاش فیلمی از پدرش میزاره که تو فیلم میگه که جهانگیر اونو انداخته تو زندان و رامو را برادر خودش بدونه و بهش کمک کنه دوعو یاد جهانگیر میوفته که بهش گفته بود که رامو پدرتو خفه کرده تو زندان و مرده به خاطر همین با عصبانیت به رامو میگه خجالت نکشیدی بابامو تهدید کردی که این فیلمو بگیره؟! رامو میگه جهانگیر مغزتو شستشو داده سپس بعد از کمی حرف زدن از اونجا میره که دوعو از حشمت میخواد دستاشو باز کنه اما حشمت میگه هنوز افراد رامو اینجا هستن دوعو میگه اونارو حل میکنم حشمت یکدفعه شونه شو صاف میکنه و میگه حق با راموعه جهانگیر پدرتو کشته دوعو جا میخوره و شروع میکنه به تحسین کردن و خندیدن سپس بعد از کمی حرف زدن صندلی میشکنه و با حشمت درگیر میشه و در آخر چاقو را تو شکمش میکنه و از اونجا میره…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی رامو + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا