خلاصه داستان قسمت ۷۹ سریال ترکی رامو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۷۹ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال می‌توان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.

قسمت ۷۹ سریال ترکی رامو
قسمت ۷۹ سریال ترکی رامو

قسمت ۷۹ سریال ترکی رامو

دو ماه بعد، صبوش به اتاق رامو و سیبل میره و میبینه رامو نیست و از سیبل میپرسه رامو کجاست؟ سیبل جا میخوره و بهش میگه کارش زیاده مادرجون صبح زود میره سپس بعد از رفتن صبوش سیبل حاضر میشه و میره سر میز صبحانه. بعد از کمی حرف زدن با عفت درباره صبحانه بهش میگه یوفکا میگیرم شب بورک پنیری درست کنیم رامو خیلی دوست داره همه ناراحت میشن و حسن میگه نکن زن داداش الان ۲ ماهه از، سیبل بهش میگه چی؟ میخواستی بگی ۲ماه از کشته شدن رامو؟ زمان حال، رامو بعد از کشتن یاقوز سرجاش مونده  که تمام آدم های یاقوز اونجا میان که آدم های رامو هم به اونجا میرن و اونارو محاصره میکنن رامو بهشون میگه رئیستون مرده واسه کی میخواین کشته بشین؟ سپس میگه یا میتونین برین یا بم نین پیش جنازه رئیستون سپس با آدم هاش از اونجا میره. جهانگیر و فیکو بالاسر یاقوز میرن بعد از چند دقیقه مظهر به اونجا میاد و میگه کار کی بود؟ یکی از اونا میگه رامو مظهر و آدم هاش همه اونارو میکشن و به آدم های خودش میگه رامو را پیدا کنند. سردسته جان فداها به رامو میگه موفق شدیم رامو میگه تازه قسمت آسونش بود و بهش میگه که میخواد نقشه ای که کشیده بودنو عملی کنن.

رامو به سیبل لوکیشن داده تا به اونجا بیاد سپس به اونا میگه باید میدیدمش شاید دیگه نبینمش سپس با سیبل حرف میزنه و میگه که یاقوزو کشته سیبل شوکه میشه و با ترس میگه اونا تورو میکشن! رامو بعد از کمی حرف زدن انگشتری که بهش هدیه داده بودو میده بهش و میگه منتظرم باش اینو نگه دار وقتی برگشتم پس میگیرم سیبل گریه میکنه و باهاش خداحافظی میکنه و می بوستش سپس از اونجا میره و پشت سرشم نگاه نمیکنه سیبل گریه میکنه. رامو به مظهر زنگ میزنه و میگه که باید ببینمت مظهر میگه لازم نیست بیای بزن کنار من میام. برهان آدم جهانگیر به اونجا پیش رامو میره و او که نمیشناستش میگه مظهر کجاست؟ او بهش میگه میخوایم جنازه‌تو پیشکش جهانگیر کنم و رامو به طرف جنگل فرار میکنه و با اونا درگیر میشه. مظهر به اونجا میاد و از برهان میخواد بره کنار و به کاری که بهش مربوط نیست دخالت نکنه. مظهر رامو را پیش رئیسش ییلدریم میبره و اونجا ییلدریم به مظهر میگه بکشش اما رامو میگه میتونین هم منو به جایی مثل جهنم بفرستین مثلا عراق شنیدم خیلی آدم فرستادی واسه آوردن پرفسور ولی کسی نتونسته.

میتونین همین الان منو بکشین یا منو بفرستین اونجا پرفسورو یا براتون بیارم یا اونجا بمیرم مظهر پیش ییلدریم میره و بعد از مشورت به رامو میگه میری به جهنم. دو ماه بعد، سیبل سر میز با حسن بحث میکنه با دلخوری که چرا فکر میکنن رامو مرده او بهش قول داده که برگرده و برمیگرده حسن میگه ما فکر نمیکنیم مرده ولی هربار که انتظارشو میکشی و نمیاد ما دلمون خون میاد! کوکسال دوعو را تو سالن چای خوری نگه داشته و اونجا کار میکنه دوعو ازش میخواد ولش کنه بره دنبال ردی از رامو بگرده اما کوکسال قبول نمیکنه و میگه بهت اعتماد ندارم….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی رامو + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا