خلاصه داستان قسمت ۳۵۵ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۵۵ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۵۵ سریال ترکی خواهران و برادران
نفر اول المپیاد اعلام میشه و اسم عمر ارن پیج میشه تو سالن که همه خوشحال میشن. تو مدرسه همه خوشحال میشن و آسیه از خوشحالی ایاس را هم بغل میکنه و وقتی به خودش میاد ازش عذرخواهی میکنه و میگه خیلی هیجانی شدم ببخشید. عمر پشت تریبون میره و جایزه شو به مادرش که تازه از دست دادن تقدیم میکنه. برک از تو مدرسه به پدرش زنگ میزنه و میپرسه چیشد مغازه؟ او میگه هیچی اومدم خونه تعریف میکنم واست بعد از قطع تماس تو سر و کله خودش میزنه و به دوستش میگه من الان چیکار کنم؟ بگم همه پولاتو به باد دادم؟ دوستش میگه نه نباید اینو بگی که بگو پولاتو دزدیدن گوکان میگه ن همینجوری باور نمیکنه و ازش میخواد شروع کنه بهش مشت زدن. نباهت جلوی در کلوب به آکیف میگه راستشو بگو هنوز به اون زن علاقه داری؟ آکیف میگه نه و در آخر باهم آشتی میکنن که نباهت میگه پس همین الان اخراجی آکیف جا میخوره که نباهت میگه چون باهم دیگه شریکیم آکیف از خوشحالی بغلش میکنه و نفسی راحت میکشه که به جایگاه خودش برگشته.
بعد از رفتن نباهت به داخل گلتن به اونجا میاد و بهش میگه خونه ای پیدا کردم کنار دریا خیلی قشنگه ۲۰ میلیونه، آکیف میگه به من چه؟ برو بخر خوب اینجا چرا اومدی؟ گلتن میگه اومدم چون قراره شما واسم بخرین و بهش میگه که ماجرای تصادف ثریا با سوزان را دیده و فیلم گرفته آکیف جا خورده که بهش میگه من ۲۰میلیون از کجا بیارم؟ گلتن میگه به من ربطی نداره ۴ روز وقت داری یا پولو بدی یا خونه را بخری واسم و میره. برک و الیف پیش پدرشون میرن که اونا با دیدن ظاهر پدرشون میگن چیشده؟ او میگه که سه نفر بهم حمله کردن و پولامو دزدیدن! آنها باور کردن و سرزنشش میکنن که چرا با اون همه پول سطح شهر پیاده میرفته سپس آرومش میکنن و میگن مهم نیست از جونت که با ارزش تر نبوده! آیبیکه و آسیه به تمیز کردن خانه هاله خانم رفتن که آیبیکه با غصه به آسیه میگه واقعا باید بریم از اینجا؟ آسیه میگه چاره ای نیست بهتر از تو کوچه خیابون موندنه که!
آسیه وقتی به أشپزخانه میره آیبیکه قلاده با ارزش سگ هاله را برمیداره و میگه با خودش که پسش میارم و به بهونه معده درد میره. هاله به خونه میاد و میگه قلاده دخترمو پیدا نکردم تو خونه نبود؟ سپس از تو دوربینا میبینه که آیبیکه برداشته و برده او عصبی میشه و با آسیه دعوام میکنه و به پلیس زنگ میزنه. تولگا به خانه شوال رفته تا با بچه ها درس بخونن که وقتی تو اتاق یاسمین تنها میشه فیلم تو فلشو میبینه و به شدت تعجب میکنه و وقتی یاسمین میاد لپ تاپو سریع میبنده و فلشو میبره و به بهونه کار داشتن میره. آیبیکه به خانه رفته و به اوگولجان قلاده رو نشون میده و میگه ماجرارو همان موقع پلیس ها از راه میرسن و اونجا همه میفهمن دزدی کردن آیبیکه را در آخر با خودشون میبرنش. تو کلانتری هاله میگه من رو مجازات شدن آیبیکه مصمم هستم و رضایت نمیدم سپس میره. آسیه با درماندگی به ایاس زنگ میزنه و ازش میخواد پیشش بره و اگه میتونه کمکش کنه….