خلاصه داستان قسمت ۱۰۵ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۰۵ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۱۰۵ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۱۰۵ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۱۰۵ سریال ترکی شربت زغال اخته

نورسما وقتی می‌بینه ابراهیم بهش می‌خواد حمله کنه چاقویی از روی میز برمی‌داره و تهدیدش می‌کنه که اگه نزدیک بشی بلایی که سرت میاد مقصرش خودتی! ابراهیم بهش میگه اومدی زندگیمو سیاه کردی الانم قهرمان بازیت گرفته؟ مهری که در اتاق بغلی ساکن هست ‌صدای آنها را می‌شنود و به بیرون میره همان موقع ابراهیم به نورسما میگه که اینجا پنجره نداره که پرتت کنم پایین مهری ناباورانه به داخل میره و بهش میگه همه حرفاتو شنیدم نورسما حق داشت که می‌گفت تو پرتش کردی پایین! ابراهیم سعی می‌کنه رو حرفاش ماله بکشه اما موفق نمی‌شه. ارطغرل که متوجه شده ابراهیم اونجاست با آدماش به اونجا اومدن. آدمای ارطغرل سریعاً ابراهیمو می‌گیرن و با خودشون می‌برند. ارطغرل به عبدالله خان زنگ می‌زنه و بهش میگه که نورسما پیششه او ازش می‌خواد دخترشو پیش خودش ببره. در مسیر ابراهیم گردن راننده را می‌گیره که باعث میشه ماشین منحرف بشه و تصادف کنند ابراهیم از فرصت استفاده می‌کنه و از آنجا فرار می‌کنه او به پدرش زنگ می‌زنه و ازش می‌خواد بیان دنبالش و کمکش کنن ارطغرل با مهری نورسما را به خانه عبدالله خان می‌برند آنها که از چیزی خبر نداشتند با شنیدن ماجرا شوکه میشن به هم می‌ریزند.

سپس از آنها تشکر می‌کنه بابت تربیت دختر شجاعی مثل نورسما و از آنجا میره، بعد از رفتنش پنبه و عبدالله خان نورسما را دعوا می‌کنند که چرا همچین کاری کرده امکان داشت اتفاقی واسه خودش بیفته سپس سراغ امید را می‌گیرند که اون کجاست؟ نورسما میگه وقتی از خونه زدم بیرون نبود رفته بار اجرا داشت آنها به هم می‌ریزند و عصبانیتشان را سر نورسما خالی می‌کنند و باهاش دعوا می‌کنن و میگن این چه زندگیه؟ صبح شده هنوز شوهرت حتی نمی‌دونه تو کجا رفتی و چه اتفاقایی افتاده! امید وقتی به خانه میره می‌بینه که تماس از دست رفته از نورسما داره تو اتاق هم نیست او نگران میشه و به نورسما زنگ می‌زنه که عبدالله خان گوشی نورسما را می‌گیره ازش و خودش جواب امید را میده سپس ازش می‌خواد به آنجا بره. امید وقتی به خانه عبدالله خان میره با چهره عصبانی آنها روبرو میشه عبدالله خان بعد از بحث کردن باهاش بهش میگه تو عرضه نگهداری از زنتو نداری.

نمی‌تونم بهت اعتماد کنم و تا زمانی که این اعتماد جلب نشه تو این خونه زندگی می‌کنین امید که ناراحت شده و به غرورش برخورده حرف دلشو بهش می‌زنه و میگه که دست از تحقیر کردن من بردارین در آخر هم دست نورسما را می‌گیره و از آنجا میره عبدالله خان و پنبه به هم می‌ریزن. فردای آن روز سر میز صبحانه در خانه آذرخش همه خوشحالند از احساس ندامت فاتح و عذرخواهی کردنش. امید که از دست عبدالله خان ناراحته نمی‌خواد به سر کار بره نورسما سعی می‌کنه او را مجاب کنه اما موفق نمی‌شه و امید میگه می‌خوام یه مدت تنها باشم حوصله جواب پس دادن بهشونو ندارم. عبدالله خان به یوسف زنگ می‌زنه و ازش می‌خواد بره خونه نورسما به امید بگه به شرکت بیاد نمی‌خواد به خاطر غرور امید زندگی دخترش سخت بشه…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا