خلاصه داستان قسمت ۱۰۸ سریال ترکی رامو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۱۰۸ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال می‌توان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.

قسمت ۱۰۸ سریال ترکی رامو
قسمت ۱۰۸ سریال ترکی رامو

قسمت ۱۰۸ سریال ترکی رامو

چیچک با صبوش حرف میزنه و از خودشو خانواده اش میگه سپس صبوش میره تا واسش غذا بیاره بخوره که شاهین و دوعان میان و میپرسن مهمون داری؟ آنها از حرف های چیچک میفهمن که او دختر حسنه. چیچک درباره عفت و برادرهاش سوال میکنه که حسن میگه عفت فعلا ولم کرده رفته پیش برادرهات چیچک آدرسو ازش میگیره و تو به فرصت چیچک به کمک پیره از خانه رامو فرار میکنن سپس به ترمینال میرن و پیره با نقشه دوتا بلیط میگیره واسه ازمیر. حسن هرچی میگرده چیچک را پیدا نمیکنه دلبر به اونجا میاد و میگه چیچک کجاست مگه دنبالش میگردی؟ او میگه نمیدونم چیشد یهو ناپدید شده دلبر ازش میپرسه آخرین بار داشتین چیا بهم میگفتین؟ حسن میگه درباره عفت که رفته حرف میزدیم دلبر میگه خوب رفته دنبال زنت دیگه! سپس ازش میخواد راه بیوفته تا برن دنبال دخترش. زنگ در خانه رامو زده میشه که رامو با باز کردن صراف را میبینه با زنی نابینا. آنها به طبقه بالا میرن واسه حرف زدن سپس صراف اون زنو که اسمش تِرِز هست معرفی میکنه و میگه از جان فداهاست رامو میگه پس چرا اصلا ندیدمش؟

صراف میگه چون آنکاراست تو استانبول نیست ترز میگه من فقط ۵،۶ بار تو سال میام و برمیگردم الانم واسه این اومدم که فهمیدم چهره سه تا رئیسو دیدی سپس بهش میگه اومدم تا اگه میتونم کمکی کنم بهت تا انتقام بلایی که سرم آوردن را ازشون بگیرم سیبل میگه منظورتون چشماتونه؟ او تایید میکنه و ماجرارو براشون تعریف میکنه. برادرزاده کسی که از پشت بوم کاپیتان به پایین پرتش کرد از اون صحنه فیلمی گرفته و داره به یه نفر نشون میده و میگه به پلیسم بگم اونا یه راهی پیدا میکنن خودشونو نجات میدن ولی من خودم جونم به خطر میوفته میخوام با وایرال کردن تو فصای مجازی حسابشونو برسم حشمت حرفاشونو میشنوه و واسه اینکه جلوشونو بگیره گوشیشو ویروسی میکنه و گوشیش از کار میوفته از طرفی آدمهای شریف سیگنال گوشیو میگیرن و سراغشون میرن سپس از اونجا میبرنشون و در آخر میکشن اونارو. رامو تو روستا با برهان و فیکو جلسه گذاشته درباره این اتفاق این کار که زیر سر برهان بود با دیدن ماشینی که با عجله میرفت مشکوک میشه و تعقیبش میکنه.

چند نفر شاهین و دوعان را سوار ماشینی میکنن و از اونجا میبرن. کورکوت پیش رامو رفته و میگه اطلاعاتی دارم که واست میتونه مفید باشه. زیر سر آنال داداش اوغلوعه این کار چون اول اومد سراغ من و گفت نمیخوای پول زیادی تو مدت کم به جیب بزنی؟ من قبول نکردم انگاری رفته سراغ یکی دیگه رامو میگه چرا باید پولهای خودشو بفرسته هوا؟ کورکوت میگه نمیدونم. فردی به سیبل زنگ میزنه و میگه اگه اون دفترچه ای که برداشتینو نیاری دوعان و شاهین میمیرن سیبل میگه چی میگی؟ او میگه یه ساعت دیگه به آدرسی که میفرستم میای وگرنه با دوتا جنازه روبرو میشی سیبل که قول داده بود به رامو کاری نکنه به خودش میگه امکان نداره ۱ ساعته بتونه برسونه خودشو سپس میگه شرمنده رامو ببخشید ولی مجبورم سپس دفترچه را برمیداره و از خونه بیرون میزنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی رامو + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا