خلاصه داستان قسمت ۱۴ سریال ترکی رامو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۱۴ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال می‌توان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.

قسمت ۱۴ سریال ترکی رامو
قسمت ۱۴ سریال ترکی رامو

قسمت ۱۴ سریال ترکی رامو

یاقوز و افرادش به بیمارستان خصوصی میرن. او وارد یه اتاقی میشه که بز اونجا بستریه. دستیار یاقوز بهش میگه که وقتی به دستور شما دنبال حنیف رفتم دیدم این پسرو انداختن تو رودخونه ما هم سریع بیرونش آوردیم و به اینجا منتقلش کردیم از اون موقع هذیون میگه فقطم یه چیز میگه فاتوش! یاقوز میگه آهان پس موضوع این بوده! عشق! تا جایی که میدونم خیلی واسه رامو دردسر درست میکنه شاید مردنش به صلاح هممون باشه. رامو و افرادش به جایگاه جیحان حمله میکنن و باهمدیگه تو قبرستون ماشین ها درگیر میشن و جیحان و دستیارش موفق میشن فرار کنن. بز به هوش میاد که میبینه تو یه بیمارستانیه که هیچکی توش نیست سپس از اونجا میخواد بره بیرون که جلوی در خروج یاقوز و افرادشو میبینه. بز میپرسه اینجا چخبره؟ یاقوز واسش تعریف میکنه و در آخر میگه آدم های من وقتی من بخوام میمیرن واسه همین بهت کمکم کردم بز میگه من که آدم شما نیستم! یاقوز میگه دیگه هستی وقتی رامو واسه من کار میکنه تو هم آدم من محسوب میشی در ضمن اون عقدی که میخواستی سر نگیره جاری شد بز بهم میریزه. رامو به اونجا میاد و میگه بهت یه جون بدهکارم هیچوقت کارتو فراموش نمیکنم. فاتوش میره به نسلیهان و نجو میکه میخوام برم مامانم اینارو ببینم نسلیهان میگه از کی اجازه گرفتی؟ سلیمان میاد و میگه من.

سپس رو به نجو میکنه و میگه تو ببرش باهمم برگردین دیگه زن و شوهرین باید مراقب هم باشین. نسلیهان غر میزنه و به سلیمان میگه به این دختر زیاد رو نده سلیمان میگه که رامو گفت یه نفر از گوشی فاتوش به داداشش پیام فرستاده باید احتیاط کنیم. فقدان به هتل یاقوز میره و وقتی وارد اتاقش میشه همان موقع پیام میره واسه یاقوز و اون از دوربین های مداربسته میبینتش. یاقوز با رامو و آلپتای درباره کار حرف میزنن و قرارداد تنظیم میکنن. فیرات موقع رفتن به بیرون میبینه در قفل شده و جلوی در نگهبانه او به رامو زنگ میزنه و میگه کمکم کن گیر افتادم. وقتی میرسه میبینه یاقوز با فقدان نشسته و میگه منتظرت بودیم عمه ات هم اومده ولی دعوت نشده اومده رامو به حالتی سوالی نگاه میکنه. بز به محله میره که نجورو اونجا میبینه او تو فکرش به این فکر میکنه که بره و با تیری تو سر نجو بکشتش که وقتی میخواد عملی کنه اسماعیل جلوشو میگیره و میگه نه بز نمیشه! فیدان و رامو وقتی از هتل بیرون میان رامو با عصبانیت بهش میگه بهت گفته بودم که دیگه نری سمت یاقوز اگه بلایی سرت میاوردن چی؟ فیدان میگه من جایی نمیرم که نتونم از خودم دفاع کنم!رامو با عصبانیت میگه پس چرا به من زنگ زدی؟ عمه هیچی نگو دلتو میشکنم! و از اونجام بره.

فاتوش همه را دیده و موقع رفتن سیبل بهش میگه تنها کسی که ازش ناراحت نیستم تویی فاتوش میگه چرا؟ سیبل میگه چون سرنوشتمون یکیه! فاتوش میگه آره ولی یه فرقی بینمون هست من از کسی که عاشقشم جدا شدم ولی تو اومدی پیش کسی که دوسش داری و میره. وقتی از اونجا میرن بچه ها در حال بازی کردنن که پسر حسن یهو سنگ روشویی تو حیاط را بلند میکنه و چیزی توش میندازه و میره سیبل اینو میبینه و به سرعت میره اونجا اما هرکاری میکنه باز نمیشه. جاویدان به اونجا میره و میگه چیکار میکنی؟ آنها باهم کمی بحث میکنن و سیبل به خونه میره رامو میگه چیزی شده؟ او جا میخوره و میگه بهتره بری از دوست دخترت بپرسی. سه سال قبل، فردای شبی که رامو سیبل را پیچونده بود به خونه شون میره و به فیدان میگه نگرانش شدم میتونم برم ببینمش باهاش کار دارم. او وقتی به داخل میره رامو را با جاویدان میبینه که دارن چای میخورن او عصبی میشه و میره رامو دنبالش میره که سیبل میگه من مثل احمقا کل شبو منتظرت بودم! آنها باهم حرف میزنن و در آخر رامو میگه که نمیشه تو دختر رئیسمی من آدم جلوی در خونتون سیبل میگه پس بگو ترسیدی مثل بقیه! از این بعد اگه تو هم بخوای دیگه نمیشه واز اونجا میره…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی رامو + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا