خلاصه داستان قسمت ۱۵ سریال ترکی پسرم Oğlum + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران سریال های ترکی خلاصه داستان قسمت ۱۵ سریال ترکی پسرم را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. این سریال ترکی با نام های پسرم یا پسرم من برای اولین بار ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ از شبکه Show Tv در ۱۵ قسمت ۱۲۰ دقیقه پخش شد و حال به صورت دوبله فارسی در ساعت ۱۸:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ جانان ارگودر , سرهات تئومان , سونگول اودن , کوبیلای آکا , نازان کسال , توگچه آچیق گوز و نیهال یالچین و… .

قسمت ۱۵ سریال ترکی پسرم
قسمت ۱۵ سریال ترکی پسرم

قسمت ۱۵ سریال ترکی پسرم

ملیکه جرن را صدا میزند تا به اتاقش برود جرن با بی میلی و ناراحتی کنار تخت ملیکه می نشیند و او دستانش را می گیرد و پشت سر هم می بوسد و بهش میگه یادته بچه بودی از این حرکت که کف دستتو ببوسم خوشت میومد ؟ جرن قلقلکش میاد و لیخند میزنه مادرش او را در آغوش می گیرد و ازش عذر خواهی میکنه و میگه دیگه از این به بعد فقط برای تو زندگی می کنم. طغرل به زندان به ملاقات افه میره طغرل بهش میگه اتفاق هایی که افتاده دیگه افتاده نمیشه کاریش کرد باید دنبال یه راه حل واسش باشیم سپس به افه میگه ازت می خوام به روانشناست بگی که یک صداهایی میشنوی و اون موقع هم یکی بهت گفت که کان را بکشی حتی اگه میتونی شب ها یکدفعه با صدای بلند فریاد بزنی و سلولت را بهم بریزی! افه بهش میگه ولی من نمیتونم اینارو بگم چون همشون دروغن! طغرل میگه بعضی وقتا دروغ گفتن بهترین کار تو زمین دشمنه باید دروغ بگی تا به زمین بزنیش الان دشمن تو زندانه اگه اینو بگی می فرستند بیمارستان بهت قول میدم بهترین بیمارستان ها بفرستمت بعد از یه مدت هم خوب میشی و آزاد میشی وگرنه باید تا آخر عمرت تو این زندان بمونی و جوونیت تباه میشه! سپس از پسرش خواهش می کند تا کمکش کند. افه وقتی به سلولش برمیگردد مدام به حرفهای پدرش فکر میکند و به عمر میگه پدرم ازم خواسته تا دروغ بگم میگه بیمارستان از اینجا بهتر و بزرگتره عمر میگه اگه اینجوریه پس همونجا برو اینجوری از دست جهانگیر هم خلاص میشی! الیاس از طریق سدات متوجه می‌شود که ملیکه دست به خودکشی زده و تو بیمارستانه. جرن وقتی پدرش الیاس را بیمارستان میبینه خوشحال میشه الیاس میخواد ملیکه را با خودش ببرد اما وقتی میبینه رو پاهاش نمیتونه وایسه در آغوشش می گیرد و به طرف ماشین میبردش. بلوت پیش صدف می رود و با دیدنش به خاطر حرف های دیروز ازش معذرت خواهی می کند و برای جبرانش ازش میخواد تا قبول کنه که با هم دیگه برن کباب بخورن.

صدف بعد از کمی ناز کردن قبول می کند بلوت او را به یک کبابی کوچک می‌برد و صدف با دیدن اونجا بهش میگه اینجا کجاست که منو آوردی؟ ببر یه رستوران درست حسابی و شروع به غر زدن میکند بلوت زیر لب با کلافگی غر می‌زند و قبول می کند سپس او را به یک رستوران می برد بعد از خوردن غذا صدف کمی حالش بهتر میشه و دیگه از اون عصبانیت بیرون میاد. بلوت بهش میگه این روزها اصلا وضعیت خونمون خوب نیست حال روحیمون اصلا خوب نیست اما با تو بیرون اومدن حالمو خوب کرد کمی از همه این استرس‌ها دورم کرد سپس ازش تشکر میکنه و ازش میخواد تا شماره تماسش را بهش بده تا باهم دیگه بیشتر وقت بگذرونن صدف قبول میکنه و شماره اش را به بلوت می دهد. دمت قبل از آمدن افه به اتاق بازجویی سگی را روی میز می گذارد تا عکس العمل افه را باهاش ببینه افه وقتی به اتاق میره با دیدن سگ هیچ عکس العملی نسبت بهش نشون نمیده و بی تفاوت می نشیند و بهش نگاه می کند. دمت که با جومالی در حال نگاه کردن هستن میگه پدرش میگه سگ ها را شکنجه میده و مادرش میگه سگ ها را دوست داره اما او اصلاً هیچ ری اکشنی از خودش نشون نداد! او به اتاق میره و از افه دوباره میپرسه که اون روز در جنگل چه اتفاقی افتاد و ازش میخواد تا برایش تعریف کند افه بهش میگه هیچی یادم نیست هیچ اتفاقی نیفتاد‌

جومالی او را به سلول خودش می برد و ازش میپرسه که چرا به اون سگ اصلا توجهی نکرد؟ او میگه من سگ ها را خیلی دوست دارم اما ترسیدم که باهاش ارتباط برقرار کنم و وابسته اش بشم و می ترسیدم که دوباره ازم بگیرنش سپس به طرف تختش می رود. ملیکه به خانه رفته و بعد از استراحت تلاش می کند تا دوباره به زندگی عادی اش برگردد. ملیکه به جرن پیشنهاد می‌دهد تا با هم دیگه دلمه درست کنند جرن خوشحال میشه و قبول میکند آنها وقتی باهم دیگه سر میز نشستن و در حال پیچاندن دلمه هستند ملیکه یاد خاطره ای از کان میافتد او به یاد می آورد که همیشه مواقع درست کردن غذا کان پا پیچ آنها می شد و به غذاها ناخنک میزد و نمیزاشت که درست کار کنند ملیکه با یادآوری این خاطره حالش گرفته میشه اما تمام سعیش را میکند تا رویش تاثیر نگذارد تا جرن ناراحت نشه….

بیشتر بخوابید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پسرم Oğlum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا