خلاصه داستان قسمت ۲۵۳ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۵۳ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۵۳ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۲۵۳ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۵۳ سریال ترکی خواهران و برادران

دوروک وقتی میبینه حال مادرش خوب شده میخواد بره که نباهت با ناراحتی میگه آره برو تو هم برو! سپس دوروک ازش میپرسه که یکیو بگه بیاد خونه را تمیز کنه و فکرش به سمت شنگول میره نباهت میگه خوبه اگه اون بیاد هوس غذاهاشم کردم. تولگا تو مدرسه پیش آسیه اینا میره و ازشون میپرسه واسه زهرا کار سراغ دارن یا نه و میگه که از پس مخارج برنمیان آسیه میگه باشه من میپرسم اگه چیزی بود خبرت میکنم. آکیف به دم در خانه سوزان میره و بهش میگه که این چیه واسه من اومده؟ سوزان میگه درخواست طلاق آکیف سعی میکنه جلوشو بگیره و منصرف بشه اما موفق نمیشه و آکیف با کلافگی و ناراحتی از دم در خانه سوزان برمیگرده. صرب با دیدن عمر پیشش میره و شروع میکنه به متلک انداختن که داری با مادرت نقشه میکشین که چجوری از بابام دزدی کنین آره؟ عمر میگه اگه کسی دزد باشه اون تویی شنیدم دیشب ۲۰۰هزارتا از بابات دزدی کردی و ریختی واسه مادرت! صرب عصبی میشه و میخواد باهاش دعوا کنه که سوزی سرشون داد میزنه و میگه بس کنین! تموم کنین دیگه! خسته شدم! سپس با عصبانیت رو به صرب میگه چرا انقدر بهش پیله کردی و گیر میدی بهش! صرب میگه چون ازش خوشم نمیاد میخوام گورتو گم کنه بره! همان موقع استاد میاد و ازشون میخواد تموم کنه و برن سرکلاس.

شنگول پیش نباهت رفته و باهمدیگه درحال دلمه پیچوندن هستن و وقتی نباهت ازدواجش با اورهان را میفهمه خوشحال میشه و میگه به خاطر اینکه دوست قدیمیم هستی به عنوان هدیه عروسی من واست عروسی میگیرم و مخارج با من اینجوری چشم حسودا هم کور میشه! شنگول میخنده و خیلی خوشحال میشه و بغلش میکنه سپس تشکر میکنه. از اداره برق میان و به گونور میگن که گزارش شده برق دزدی میکنین و برق رستورانو قطع میکنن و میگن بعد از پرداخت جریمه برق وصل میشه گونور خواهش میکنه که قطع نکنن و نمیدونسته اما ماموران دولت کار خودشونو میکنن و میرن. آیلا به اونجا میاد و به گونور میگه برق رستورانتو قطع کردن؟ گونور میگه این کار تو بود آره؟ آیلا تایید میکنه و میگه بالاخره تلافی کردم دیگه مگه تو منو به شنگول لو ندادی؟ منم تورو لو دارم به نظرم یر به یر شدیم نه؟ سپس بعد از کمی حرف زدن از اونجا میره که گونور با عصبانیت میگه خدا ازت نگذره! ازتون متنفرم! شنگول لباس عروس قدیمیشو میبره پیش خیاط محله و بهش میگه اندازه ام دیگه نیست میتونی درستش کنی؟ او تایید میکنه.

شنگول وقتی لباسو میپوشه با خیاط عکس میگیره و میزاره او فصای مجازی که گونور با دیدمش خونش به جوش میاد و به طرف مغازه خیاطی میره. وقتی خیاط را تنها میبینه به بهونه اینکه دخترش حالش خوب نیست اونو میفرسته بره و شروع میکنه به پاره کردن لباس عروس و قهوه میریزه روش و با رژ میکشه بهش. تو مدرسه عمر و سوزی باهم بحث میکنن و او بهش میگه که صرب دوست پسرم نیست صرب جا میخوره و با کلافگی و ناراحتی میره. بوراک از سوزی و عمر میخواد تا باهمدیگه برن کتاب های کتابخانه را بچینن عمر و سوزی اونجا باهم کل کل و بحث میکنن. خیاط به شنگول میگه تا بره اونجا و لباس عروسو بهش نشون میده شنگول عصبی میشه و وقتی میفهمه کار گونور بوده میخواد بره سراغش که گونور جلوی مغازه جلوشو میگیره و میگه طراحی لباسم خوب شده؟ شنگول جوابشو میده و بهش میگه این لباس دیگه مال تو من میرم یه لباس عروس دیگه میگیرم و تو تالار جشنی باشکوه میگیریم و از اونجا میره که گونور به خودش میگه نمیزارم اینجوری بشه. شب شنگول ماجرای لباسو به اورهان میگه و در آخر میگه که وقتی نباهت خانم فهمید چیشده گفت برو انتخاب کن لباس من میگیرم واست اورهان میگه واقعا و خوشحال میشن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا