خلاصه داستان قسمت ۳۲ سریال ترکی رامو + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۳۲ سریال ترکی رامو را قرار داده ایم با ما همراه باشید. رامو (به ترکی استانبولی: RAMO) یک مجموعه تلویزیونی ترکیهای است که در ژانرهای اکشن، جنایی و درام ساخته شده است. از بازیگران این سریال میتوان به مراد ییلدریم Murat Yildirim، اسرا بیلگیج Esra Bilgic، ساجیده تاسانر Sacide Tasaner و…. اشاره کرد.
قسمت ۳۲ سریال ترکی رامو
شاهین با دوعان صحبت میکنه و ازش میخواد تا دیگه اینفدر تابلو بازی درنیاره چون مامانشون میفهمه سپس ازش میپرسه که سلیمان بهش زنگ میزنه یا نه دوعان میگه نه چرا باید دیگه زنگ بزنه!؟ شاهین بهش گوشزد میکنه که دیگه باهاش همکاری نکنه. نجو میخواد بز را عصبی کنه که بهش میگه از کجا مطمئنی بچه از توعه؟ بز عصبی و کلافه میشه و میگه چی میگی تو؟ نجو میگه میخوای باور کنی میتونی تست بگیری ازش نجو با عصبانیت از اونجا میره. او با عصبانیت به فاتوش زنگ میزنه و باهاش قرار میزاره. فاتوش میپرسه چیشده؟ چرا انقدر بهم ریخته ای؟ بز میگه او عوضی منو ریخته بهم سپس بعد از کمی حرف زدن ازش میپرسه تو مطمئنی؟ فاتوش میگه از چی؟ تو چی میخوای بگی؟ بز میگه که این بچه منه؟! فاتوش به حدی عصبی میشه که کشیده ای تو گوش بز میزنه و از اونجا میره. رامو پیش سلیمان میره و باهمدیگه درباره نفرتی که به همدیگه دارن صحبت میکنن که در آخر سلیمان به صورت غیر مستقیم به رامو میفهمونه که یکی از خودیاشون خرده شیشه داره و اونارو میفروشه.
تو کاباره رامو بهشون میگه که قراره امشب کار آلپای تموم بشه و دست و پا شکسته چیزهایی میگن که بز از حسن میپرسه من چیزی نفهمیدم شما فهمیدین؟ رامو میگه که تنها راهی که میشه نفوذ کرد به داخل غذای آلپای امروز مشخص میشه که کسی راپورت مارو به آلپای میده یا نه. وکیل آلپای تو بازداشتگاه پیش آلپای رفته و بهش خبر داده که قصد مسموم کردنشو کردن و حواسش به غذاها باشه. کسی که رامو جلوی پاسگاه گذاشته تا خبر بهش بده پیشش میاد و میگه که وکیل متوجه شده بود چون سریعا به داخل رفت و با آلپای ملاقات کرد به خاطر همین هنوز زنده ست آلپای! رامو حالش بد میشه و به داخل اتاقش میره و اونجارو بهم میریزه وقتی فیدان و حسن پیشش میرن ازش میپرسن که چیشده؟ اینجا چرا اینجوریه؟ رامو بهشون میگه که یه نفر از داخل جاسوسی میکنه و سنگ جلو راهمون میندازه! اونا جا میخورن و با تعجب میگن کی؟ رامو میگه دوعان و شاهین یا جفتشون یه یکی از این دو نفر حسن و فیدان به شدت بهم ریختن و نمیدونن باید چیکار کنن. شب بز از کلاب بیرون میاد و به فاتوش زنگ میزنه اما او برنمیداره.
عفت که پیششه ازش میپرسه چرا جواب نمیدی؟ تا کی میخوای جواب ندی؟ فاتوش میگه اصلا باورم نمیشه که چرا همچین حرفی زد بهم! اصلا حتی فکر بهش حالمو بد میکنه! عفت آرومش میکنه و ازش میخواد بشینه باهاش حرف بزنه و دلیلشو ازش بپرسه که چرا همچین چیزی گفته. بز وقتی پیش فاتوش میره او ازش معذرت خواهی میکنه که فاتوش میگه من یه مدت میخوام تنها باشم تا درباره این موضوع فکر کنم و ازش میخواد بره. رامو حالش حسابی بده و تو کلاب نوشیدنی میخوره که مریم میره پیشش و سعی میکنه حالشو بهتر کنه بعد از کمی حرف زدن بهش میگه که این آهنگی که میخونم واسه توعه و میره روی سن. رامو گریه اش میگیره، بز با حالی بد رفته کنار دریا، حسن به خاطر چیزی که از رامو شنیده بهم ریخته ست و نمیدونه باید چیکار کنه….