خلاصه داستان قسمت ۳۶ سریال ترکی معجزه صد ساله + عکس (قسمت آخر)

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۶ سریال ترکی معجزه صد ساله را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. سریال ترکی معجزه صد ساله ( Yuz Yillik Mucize ) که صد سال معجزه نیز نامیده می‌شود، به کارگردانی هیلال سارال و نویسندگی نوران اورن شیت، اکین آکچای، لیلا اوسلو اوتر، پلدا الحسینی در ژانری درام‌ و رمانتیک ساخته شده است. بیرکان سوکولو و ابرو شاهین نقش های اول این سریال را برعهده دارن. این سریال روزهای فرد ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود.

قسمت ۳۶ سریال ترکی معجزه صد ساله
قسمت ۳۶ سریال ترکی معجزه صد ساله

قسمت ۳۶ سریال ترکی معجزه صد ساله

هاریکا پیش کمال میریه و همدیگرو بغل میکنن. آنها به داخل خانه ای میرن و شب را صبح میکنن. هاریکا از خواب بیدار میشه که میبینه کمال واسش صبحانه آماده کرده او بهش میگه دارم خواب میبینم؟ کمال میگه اگه خوابه که بهترین خوابیه که تو ۱۳۰ سال دیدم. هاریکا میگه تا کی باید زنده بودنتو پنهان کنیم؟ کمال میگه نمیدونم تا زمانیکه اونایی که واسه من اومدن مطمئن بشن که کمالی در کار نیست و برن. سر میز صبحانه تو خونه همگی نشستن که ثریا میگه من فکر کردم فهمیدم که خیلی زود خودمو بازنشسته کردم واسه همین میخوام دوباره کار کنم یه مدرسه ست تو غرب استانبول خیلی قشنگه میخوام برم اونجا اونا اول ناراحت میشن و میگن میخوای تنهامون بزاری؟ اینجا چی پس؟ مزیّن تحسینش میکنه و میگه اینه!چ، دختر من برگشت به زندگی. ثریا میگه اینجارو گذاشتم واسه شماها و به آیسل میگه اصلا مال تو تا هروقت میخواین همین جا بمونین زرین میگه منم باید یه اعترافی بکنم ساجده میگه نکنه تو هم میخوای بری؟ زرین میگه نه من شب ها به اسم شیفت شب میرفتم یه جا آواز میخوندم همگی تشویقش میکنن و میگن چقدر قشنگ دکتری که آواز هم میخونه زرین میگه اما دیگه نمیخوام ادامه بدم میخوام ۱۰۰٪ تمرکزم رو پزشکی باشه.

ثریا موعد رفتنش شده و وسایلشو جمع کرده او از همه خداحافظی میکنه و از اونجا میره. کمال و هاریکا باهمدیگه وقت میگذرونن که کمال از هاریکا خواستگاری میکنه و او قبول میکنه و همدیگرو بغل میکنن. سپس هاریکا بهش با تعجب میگه که کمال رو سرت یه تار موی سفیده! آنها خوشحال میشن و کمال میگه با یه تیر دیگه طلسم شکسته شد. آنها باهمدیگه ازدواج میکنن. تورگوت به آیسل زنگ میزنه و خبر میده که جلوی در عمارت اومده و کارش داره آیسل میره پیشش که تورگوت از روزی که باهم آشنا شدن میگه بهش و در آخر انگشتری سمتش میگیره و جلوش زانو میزنه و میگه با من ازدواج میکنی؟ میرای و سرای که از دور میدیدن با خوشحالی پیششون میرن و میرای فیلم میگیره و میگن که بگو بله آیسل با خوشحالی ازشون میخواد تا سر و صدا نکنن تا آبروشون نره تورگوت انگشترو تو دستش میکنه و بغلش میکنه. بعد از چند وقت میرای پیش خانواده میره و یا خوشحالی میگه دانشگاه قبول شدم همگی خوشحال میشن و بهش تبریک میگن. هاریکا به کمال خبر بارداریشو میده کمال حسابی خوشحال میشه و میگه بهترین هدیه ای هست که میخوای بهم بدی و ازش تشکر میکنه.

۴ سال بعد. ثریا تو مدرسه اش هست که واسش به بسته میاد او میبینه نسخه اصلی کتاب معجزه صدساله را هاریکا واسش فرستاده و خوشحال میشه. جانان تو بیمارستان روانی ها بستریه که در آخر توسط کسایی که قرار بود کمال را بکشن کشته میشه، زرین به جم رسیده، هاریکا بهشون زنگ زده و میگه دارم میام و واستون یه سورپرایز دارم. شب همگی تو حیاط منتظرن که هاریکا میاد و همه رو بغل میکنه بعد از چند دقیقه کمال وارد میشه و همگی شوکه میشن هاریکا و تورگوت بهشون میگن که نمرده و سپس دخترشونو بهشون نشون میدن و معرفیش میکنن همگی جا خوردن و ذوق میکنن. سر میز سام میشینن و مزیّن بهشون خبر میده که ثریا با یه مرد تازگیا آشنا سده و حسابی داره خوش میگذرونه همگی واسه ثریا خوشحال میشن و دوباره همگی سر یه میز جمع شدن. پایان.

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی معجزه صدساله

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا