خلاصه داستان قسمت ۳۹۴ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۹۴ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۹۴ سریال ترکی خواهران و برادران
آکیف بعد از دادگاه طلاق میره پیش ثریا و او با دیدن کبودی زیر چشمش میگه چیشده؟ او میگه نباهت تا این جعبه رو دید کتکم زد ثریا با دیدن جعبه میگه این چیه دیگه؟ آکیف بازش میکنه و انگشترو بهش میده ثریا میخنده و میگه خوب حق داشت یخورده صبر میکردی! سپس خوشحال میشه و انگشترو میندازه تو دستش و میگه چقدرم قشنگه! تو مدرسه بچه ها آزمون زمانش تموم شده و تست هاشونو با جواب مقایسه میکنن هرکی یه چیزی میگه و هیچکی راضی نیست اوگولجان میگه استاد شاید باورتون نشه ولی ادبیاتی من ۱۰۰ زدم همه تشویقش میکنن و اوگولجان به استاد بوراک میگه حواستون که هست سینی بورک بهم وعده داده بودین! استاد میگه فردا واست میارم. تولگا و یاسمین در حال رفتن به خانه هستن که یاسمین هوس گوشت کرده تولگا چون پول نداره بهش میگه تازه کرایه خونه دادم دستم خالیه اما همان موقع میبینن که صاحب مغازه گوشت فروشی نمیتونه بارهارو جابه جا کنه تولگا میره انجام میده و در ازاش واسه یاسمین گوشت میخره. سپس باهم میرن خونه تولگا و گوشت میخورن. گوکان میره گوشیو از مغازه فروشی بگیره که مغازه دار میگه اول باید به آقا آکیف زنگ بزنم ولی گوکان سریع گوشیو از رو میز برمیداره و فرار میکنه. آکیف وقتی به اونجا میره او بهش میگه که یه نفر اومد گوشیو دزدید آکیف دوربین مداربسته مغازه رو میبینه و میفهمه که گوکان بوده و میره.
آکیف سریع به آیبیکه خبر میده و میگه که گوکان اون بلارو سر آیلا آورده حواستون باشه امکان داره بیاد بیمارستان او با یاسمین سریع میرن به سمت اتاق آیلا. گوکان به اونجا رفته و شیر دستگاه اکسیژن آیلارو میبنده سپس با گذاشتن بالشت رو صورتش میخواد خفه اش کنه که آنها از راه میرسن و آیلارو نجات میدن سپس به دنبال گوکان میرن تا بگیرنش. شوال حاضر شده تا به رستورانی که اورهان قراره بیاد بره. اورهان به اونجا رفته و منتظر مادرشه که فاطما زنگ میزنه من سرم درد میکنه نمیتونم بیام تو بخور بیا. آیتن که فهمیده باز فاطما نقشه کشیده بوده میره به سمت رستوران تا به اورهان بگه زیر سر مادرشه این برنامه. آیبیکه و یاسمین دنبال گوکان تا وسط جنگل رفتن که اونجا گوکان میخواد آیبیکه را خفه کنه چون به پلیس میخواد زنگ بزنه که یاسمین سنگ میزنه تو سرش و میوفته رو زمین. او میترسه و سریع به مادرش زنگ میزنه تا به اونجا بیاد شوال از جلوی رستوران راهو کج میکنه و به اونجا میره. سپس به دروغ به اونا میگه هیچی نشده زنده ست نترسین شما سوار ماشین بشین برین من درستش میکنم. بعد از رفتن اونا شوال به آکیف زنگ میزنه و ماجرارو میگه و ازش میخواد به اونجا بره و کمکش کنه….