خلاصه داستان قسمت ۳۹۵ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۹۵ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۳۹۵ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۳۹۵ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۹۵ سریال ترکی خواهران و برادران

آکیف پیش شوال میره و شوال ماجرارو براش تعریف میکنه و میگه از خودشون دفاع کردن انگاری میخواسته آیلارو هم بکشه سپس ازش میخواد باهم یه فکری کنن آکیف میگه خسته شدم از بس واسه کار بهم زنگ زدی آرزو به دل موندم زنگ که زدی بگی آکیف جون چای دم کردم کیک درست کردم بیا باهم بخوریم حرف بزنیم ولی هروقت زنگ میزنی یه ماجرا و داستان داریم شوال میگه کمکم کن آکیف اگه دختر خودتم بود این کارو میکردی یاسمین هنوز خیلی جوونه! آکیف میگه باشه و باهم شروع میکنن به کندن زمین و در آخر گوکان را میندازن تو چاله و خاکش میکنن سپس آکیف به شوال میگه تو برو من بقیه کارارو میکنم. یاسمین و آیبیکه باهم رفتن به بیمارستان و اونجا برای الیف و برک تعریف میکنن برک سرزنش میکنه که چرا تنهایی رفتن اونجا! شوال به اونجا میره و بهشون میگه نتونستم ببرمش بیمارستان تا خواستم بزارمش تو ماشین به هوش اومد و فرار کرد سمت جنگل منم دیگه پیداش نکردم! یاسمین گیر میده که باید به پلیس بگیم پیداش کنه وگرنه شاید برگرده و کار نیمه تمامشو تمام کنه! و میرن سمت کلانتری که شوال نمیتونه نظرشونو عوض کنه.

اورهان و آیتن نشستن حسابی غذا خوردن و وقتی میخوان برن گارسون میاد و میگه که باید حساب کنه اورهان جا میخوره و وقتی میفهمه اصلا قرعه کسی درکار نبوده به فاطما زنگ میزنه و میپرسه ماجرارو فاطما میگه نمیدونم شاید من اشتباهی فهمیدم! و وقتی میفهمه که با آیتن رفته غذا خورده به جای شوال کلافه میشه و میگه چه کاری کردم! آکیف به یه نفر که داره میره خارج از کشور گوشی گوکان را میده و میگه پیامی که بایگانی کردم تو این گوشیو بعد از رد شدنت از مرز و رسیدن به مقصد این پیامو بفرس واسه پسرش حواست باشه و میره. فردای آن روز سر میز صبحانه نشستن که بسته ای میاد و اورهان میگه واسه آیبیکه ست دیدم این کتونی دوست داشت دیدم قیمتی هم نداره واسش خریدم آیبیکه تشکر میکنه ولی جانسو که کفشمم پاره شده حالش گرفته میشه و حسودی میکنه. همان موقع برک به آیبیکه زنگ میزنه و میگه یه خبر خوب دارم بابام از اونور مرز پیام داده که دیگه دست از سرمون برداشته و رفته و طلب بخشش کرده آیبیکه خوشحال میشه و به یاسمین میگه که اونم خیلی خوشحال میشه و میگه خداروشکر ترسیده بودم که نکنه واسش اتفاقی بیوفته! شوال به خاطر دفن گوکان حال روحیش خوب نیست و توهم میزنه همش…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس (فصل ۱) 

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim (فصل ۲)

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا